کتاب «کلارا و خورشید» نوشته کازوئو ایشیگورو، رمانی علمی - تخیلی و فلسفی است که داستان آن از دیدگاه کلارا، یک ربات انساننمای هوشمند به نام «آ.اف» (Artificial Friend) روایت میشود. کتاب «کلارا و خورشید» نقدی است بر جامعه مدرن، فناوریهای نوین و تأثیر آنها بر زندگی انسانها، همراه با پرسشهایی فلسفی درباره هویت، آگاهی و معنای زندگی. این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات علمی-تخیلی فلسفی، داستانهای تأملبرانگیز درباره فناوری و انسانیت، و کسانی که به آثار کازوئو ایشیگورو علاقه دارند، بسیار مناسب است. همچنین برای خوانندگانی که به موضوعات عشق، تنهایی و مراقبت در دنیای مدرن علاقهمندند، اثری جذاب و متفاوت محسوب میشود.
کلارا رباتی است که برای همراهی و دوستی با کودکان و نوجوانان طراحی شده و نیرو و انرژی خود را از نور خورشید میگیرد. او در فروشگاهی منتظر است تا توسط کودکی خریداری شود و در این مدت، با دقت رفتار و احساسات انسانها را مشاهده میکند و دنیای اطرافش را با نگاه معصوم و متفاوت خود درک میکند. داستان با ورود کلارا به زندگی دختری نوجوان به نام جوزی آغاز میشود. جوزی دختری 14 ساله است که به بیماری جدی و رو به وخامت مبتلاست؛ بیماریای ناشی از عوارض ویرایش ژنتیکی تحت عنوان «لیفتینگ». کلارا که به خورشید اعتقاد خاصی دارد و آن را نیرویی مقدس و شفابخش میداند، تلاش میکند با برقراری ارتباط با خورشید و دعا به درگاه نورانی او، سلامت جوزی را حفظ کند و از او مراقبت نماید. رمان به موضوعات عمیقی مانند معنای عشق و دوستی، تنهایی، فناوری و تأثیر آن بر روابط انسانی، و مرزهای بین انسان و ماشین میپردازد. کلارا با نگاهی کودکانه و در عین حال هوشمندانه، پیچیدگیهای احساسات انسانها را میکاود و درک متفاوتی از جهان ارائه میدهد. همچنین رابطه پیچیده جوزی با خانوادهاش، دوستانش و کلارا، و چالشهای ناشی از بیماری و فناوری در داستان به تصویر کشیده میشود.
علاقهمندان به ادبیات علمی - تخیلی و فلسفی که دوست دارند داستانی تأملبرانگیز درباره فناوری، هوش مصنوعی و مرزهای انسانیت بخوانند. کسانی که به موضوعات عشق، تنهایی، دوستی و معنای زندگی علاقهمندند و میخواهند این مفاهیم را از دیدگاهی تازه و نوآورانه تجربه کنند. مخاطبانی که به آثار کازوئو ایشیگورو، نویسنده برنده نوبل ادبیات، علاقه دارند و میخواهند یکی از مهمترین رمانهای اخیر او را مطالعه کنند. خوانندگانی که به داستانهایی با راوی متفاوت و نگاه کودکانه اما هوشمندانه به جهان علاقهمندند و دوست دارند از دریچه دید یک ربات انساننما به دنیای انسانها نگاه کنند. کسانی که میخواهند با نگاهی عاطفی و فلسفی به چالشهای دنیای مدرن و تأثیر فناوری بر روابط انسانی و هویت بپردازند. علاقهمندان به داستانهایی با فضاسازی زیبا و روایت ظریف که همزمان اندوه و امید را در خود دارد. این کتاب با زبانی ساده و در عین حال عمیق، پرسشهای بنیادینی درباره دوست داشتن و انسان بودن مطرح میکند و برای خوانندگانی که به دنبال تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز در ادبیات هستند، بسیار مناسب است.
همانطور که به ریک گفته بودم زمانبندی در سفرم به انبار آقای مکبین حیاتی بود و وقتی برای بار دوم در آن روز از روی سنگریزهها گذشتم تا به دروازۀ قاب عکسی برسم، از اینکه اشتباه محاسبه کرده باشم ترسی وجودم را فرا گرفت.خورشید پایین آمده بود و نمیتوانستم فرض را بر این بگذارم که مسیریابی زمین دوم و سوم هم به آسانی اولی باشد. آغاز سفرم با اطمینان از این بود که مسیر میانبرِ تا خانۀ ریک مثل صبح است. این بار میتوانستم از هر دو دستم برای کنار زدن چمنها استفاده کنم و با این کارم حشرات به پرواز درآمدند. حشرات بیشتری مقابلم در پرواز بودند و با اضطراب جایشان را با هم عوض میکردند ولی دوست نداشتند گروه دوستانهشان را ترک کنند. ترسم از اینکه به موقع به انبار آقای مکبین نرسم باعث شد سر راهم فقط نیمنگاهی به خانۀ ریک بیندازم و بعد به مسیر میانبری رسیدم که پیش از این هرگز ندیده بودم. به یک دروازۀ قابعکسی دیگر رسیدم و بعد چمنها آنقدر بلند شدند که دیگر نمیتوانستم انبار آقای مکبین را ببینم. زمین به چند کادر تقسیم شد، بعضیها بزرگتر از بقیه بودند و آگاه از اینکه فضای هر کادر با دیگری متفاوت است به راهم ادامه دادم. یک لحظه چمن نرم و منعطف بود و راه رفتن روی زمین آسان؛ بعد از مرز یک کادر میگذشتم و همهجا تاریک میشد، هرچقدر فشار میدادم، چمن تکان نمیخورد و اطرافم صداهای عجیب میشنیدم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir