کتاب عملیات عطش روایتگر خاطرات تلخ و شیرین از عملیات تنگۀ ابوقریب است؛ یکی از مهمترین و سختترین عملیاتهای دوران جنگ ایران و عراق. این کتاب حاصل بیش از هفتاد ساعت گفتوگو با حدود چهل نفر از رزمندگان حاضر در صحنه است. با نثری زنده و تأثیرگذار، لحظات حساس این عملیات را به تصویر میکشد و مخاطب را به قلب حوادث جنگ میبرد. عملیات عطش نه تنها یک بازخوانی تاریخی، بلکه روایتی انسانی از شجاعت، رنج، و ایثار است.
کتاب شامل گزیدهای از خاطرات رزمندگان درگیر در عملیات تنگۀ ابوقریب است. این روایتها از لحظات قبل از شروع عملیات تا نبردهای سخت و پیامدهای آن را دربرمیگیرد. داستانها، حول محور رزمندگانی چون گردانهای عمار، حبیب، و جعفر طیار شکل میگیرد.
یکی از بخشهای برجسته کتاب، به بازگشت رزمندگان به دوکوهه و فضای خالی و ساکت آن اختصاص دارد که حس غریبی از دلتنگی را ایجاد میکند. این خاطرات از دیدگاه افرادی چون یزدی روایت میشوند که شاهد حوادثی مانند محاصره گردان جعفر طیار و اسارت فرمانده آن، سیدمحمود حسینی، بودهاند. لحظات پراضطراب شکنجه و احتمال لو رفتن سید تحت فشار دشمن، قلب مخاطب را به درد میآورد.
فضای حاکم بر کتاب مملو از جزئیات دقیق و احساسی است که مخاطب را با دنیای رزمندگان آشنا میکند. از توصیف سوتوکور شدن دوکوهه بدون بسیجیها تا خاطرات تلخ و شیرین عملیات، همه با زبانی زنده و پرکشش بیان شدهاند.
عملیات عطش برای علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس، خاطرات جنگ، و روایتهای مستند مناسب است. این کتاب میتواند منبعی ارزشمند برای پژوهشگران حوزه تاریخ و دفاع مقدس باشد و همچنین برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از فضای انسانی جنگ هستند، توصیه میشود. نثر تأثیرگذار و روایتهای زنده این اثر، آن را به گزینهای مناسب برای تمام کسانی تبدیل میکند که به دنبال الهامگیری از شجاعت و ایثار هستند.
شب راه می افتند و صبح می رسند پادگان دوکوهه. از سینه کش پل روگذرِ قطار می روند بالا. یزدی چشمش می افتد به محوطۀ خالی از رزمنده. دلش حسابی می گیرد. دوکوهه بدون بسیجی هایش یعنی سوت و کور. یعنی هیچ.خیلی از گردان ها بعد از عملیات بیت المقدس 7 رفته اند مرخصی. فقط گردان عمّار توی دوکوهه است و گردان حبیب. یزدی یاد سیدمحمود حسینی می افتد و بغض گلویش را می گیرد. سید، معاونش توی گردان عمّار بود.چند وقت پیش، یک گردان جدید توی لشکر درست می کنند به نام جعفر طیار. کوثری، سیدمحمود را می گذارد فرمانده اش. گردان جعفر در عملیات بیت المقدس 7 می رود توی دل عراقی ها و محاصره می شود. سید بیشتر نیروهایش را برمی گرداند عقب. اما خودش و چند نفر دیگر اسیر عراقی ها می شوند. این چند وقت، یزدی دل توی دلش نیست. ا گر کسی زیر شکنجۀ بعثی ها زبان باز کند و سید را لو بدهد، چه! حتی نمی تواند بهش فکر کند!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir