رمانهای جنایی برای ذهن آدمی جذابند و این جذابیت به این دلیل است که در داستانهای جنایی رابطهی علت و معلولی میان اتفاقات است که حکمرانی میکند و این چیزی است که ذهن انسان میپسندد . ذهن انسان به حل کردن پازل علاقه دارد و یک داستان جنایی میتواند محرک بسیار خوبی برای ذهن باشد . آگاتا کریستی یکی از نویسندگانی است که با این خصوصیت مغز انسان بهخوبی آشناست و به همین دلیل داستانهایش برای مخاطب جذابیت زیادی دارد و مخاطب را وادار میکند ماجرا را دنبال کند.
راوی اصلی کتاب که قهرمان داستان هم هست «مارک ایستر بروک» نام دارد . او دعوای دو دختر را در قهوهخانهای میبیند . مدت کوتاهی پس از این ماجرا مارک میشنود که یکی از آن دخترها درگذشته است. در مراسم شامی با یک دوست زنی به نام پوپی استرلینگ از چیزی به نام مرکب مرگ حرف میزند که مرگها را برنامهریزی میکند اما او ناگهان از اشارهای که کرده پیشمان میشود و دیگر چیزی نمیگوید . در ادامه مارک با قتل کشیشی به نام پدر گورمن مواجه میشود و میفهمد در کفش او لیستی بوده که در آن فامیلیهایی مانند کاریگان ، تاکرتون و هسکت - دوبوا نوشته شده است . هسکت -دوبوا نام خانوادگی پدرخواندهی مارک است که به تازگی درگذشته است. ناگهان ترسی در مارک شکل میگیرد که شاید مرگها برنامهریزی شدهاند.
خواندن این کتاب به دوستداران داستانهای جنایی و معمایی پیشنهاد می شود .
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir