هرکول پوآرو از جزیره رودز مأیوس شده بود. برای استراحت و گذراندن تعطیلات به آنجا آمده بود . تعطیلاتی که بخصوص به دور از هرگونه جرم و جنایتی باشد . به او گفته شده بود که اواخر اکتبر جزیره تقریبا خالی است و نقطه دنج و آرامی به حساب میآید.
البته این به نوبه خود درست بود. زوجهای چانتری و گولد ، پاملا و سوزان ، ژنرال و خودش و دو زوج دیگر ایتالیایی تنها مهمانان هتل بودند . اما در همین جمعِ محدود هم ذهن پرکار پوآرو این را حس میکرد که حوادث قریبالوقوعی در پیش است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir