این رمان سرگذشت زنی مربوط به سالهای 1270 تا 1367 را روایت کرده است. کتاب خیرالنساء در 12 بخش نوشته شده است. این کتاب حاوی داستانی بلند است که قصهی آن سرگذشت مادربزرگ نویسنده که «خیرالنسا» نام داشته است ، می باشد . نویسنده در این اثر به شیواترین شکل ممکن ، این داستان دلنشین عارفانه را از زندگی این بانو نوشته است . سبک روایت اثر رمز و رازی منحصر به فرد دارد و نثر آن افسونکننده و زیباست.
خیرالنسا که یک زن روستایی است ، در روزی که بر اساس سنت دیرینهٔ مردم طبرستان روز «مارمه» نام دارد ، در حالتی که میان خواب و رؤیاست ، پسرکی سپیدپوش را میبیند. پسرک در این احوال وهمآلود به او کتابی میدهد و پس از این دردی در گیجگاه خیرالنسا جا میگیرد. این درد در سر ، به دستان او خاصیت شفابخشی میدهد و از آن به بعد خیرالنسا با ترکیبی از علم غیب و طب سنتی ، بیماران مختلف را درمان میکند. عمر طولانی خیرالنسا او را به روزهایی میرساند که نوگرایی و منسوخشدن آداب سنتی ، سبب میشود تا او از طبابت منع شود . نویسنده با این کتاب کوشیده است داستان زندگی مادربزرگ خود را در پوششی رازآمیز بازگوید.
خواندن این کتاب به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و داستان بلند بر مبنای شخصیتی واقعی پیشنهاد می شود .
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir