کتاب ذهن فریبکار شما اثر استیون نوولا، یکی از کتابهای مجموعه تفکر نقاد است که به بررسی عملکرد مغز و تأثیر آن بر باورها، خاطرات و ادراک ما میپردازد. این اثر نشان میدهد که چگونه ذهن ما گاهی دچار خطاهای شناختی و سوگیریهای ذهنی میشود و ما را به نتیجهگیریهای اشتباه سوق میدهد. نویسنده با تکیه بر اصول علمی، راهکارهایی برای پرورش تفکر نقاد و مقابله با فریبهای ذهن ارائه میدهد.
این کتاب در سه بخش اصلی به بررسی سازوکارهای فریب ذهن میپردازد:
1. درک تحریفشده از واقعیت: در این بخش، چگونگی پردازش اطلاعات توسط مغز بررسی میشود. نویسنده توضیح میدهد که ادراک ما از جهان صرفاً یک ثبت مستقیم نیست، بلکه حاصل تفاسیر ذهنی و میانبرهای شناختی است. همچنین، مغالطههای منطقی و سوگیریهای ذهنی که بر تفکر ما تأثیر میگذارند، مورد بررسی قرار میگیرند.
2. مرز بین علم و شبهعلم: این بخش به تاریخ علم میپردازد و نشان میدهد که چگونه میتوان تفاوت بین علم معتبر و شبهعلم را تشخیص داد. نویسنده نمونههایی از اشتباهات علمی و سوءبرداشتهایی را که به باورهای غلط منجر شدهاند، ارائه میدهد و روشهای ارزیابی اعتبار علمی ادعاها را معرفی میکند.
3. کاربرد تفکر نقاد در زندگی روزمره: در بخش پایانی، نویسنده راهکارهایی برای بهکارگیری تفکر نقاد در زندگی ارائه میدهد. این بخش به نقش علم در دموکراسی، اهمیت رویکرد شکاکانه به رسانهها و روشهای جلوگیری از فریب خوردن میپردازد. هدف این بخش، ایجاد مهارتهایی برای تصمیمگیری آگاهانه و منطقی در زندگی است.
این کتاب برای همه علاقهمندان به روانشناسی، علوم شناختی و تفکر نقاد مناسب است. خواندن آن به افرادی توصیه میشود که میخواهند شناخت بهتری از عملکرد ذهن خود داشته باشند و با استفاده از مهارتهای تفکر نقاد، از خطاهای ذهنی و باورهای نادرست دوری کنند. پژوهشگران، دانشجویان، علاقهمندان به علم و کسانی که در حوزههای رسانه و آموزش فعالیت دارند نیز میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
از تفکر نقاد برای بررسی نحوهٔ ادارهٔ جامعه هم استفاده میکنیم. جمعیت زمین از مرز هفت میلیارد نفر گذشته و باید بتوانیم بهنحوی تعادل منابع و جمعیت را حفظ کنیم. ناچاریم فرآوردههای بهداشتی و دارویی را بخریم و تصمیم بگیریم چه غذایی بخوریم و چه تغییراتی در سبک زندگی خود بدهیم تا سالم بمانیم. این ادعاها، مبتنی بر منطق و شواهد هستند. در نتیجه به تفکر نقاد نیاز داریم تا بتوانیم آنها را بهدرستی ارزیابی کنیم.
- یکی از پیشفرضهای این دوره این است که انسان چیزی جز مغز خود نیست. مغز اندامی است که توانایی تفکر دارد و خودآگاه است. مغز انسان نه تنها پیچیدهترین اندام بلکه به احتمال زیاد پیچیدهترین چیز در جهانی است که میشناسیم. به خاطر سپردن، احساسکردن، باور، محاسبه، استنتاج، استنباط، قیاس و همهٔ فعالیتهایی که به عنوان تفکر میشناسیم با مغز انجام میشود.
- مغز، ابزاری همگانی و بزرگترین نقطهٔ قوت ماست. بیشتر مردم معتقدند هوش ما بزرگترین امتیاز و برتری ما نسبت به سایر موجودات این سیاره است. در عین حال، مغز به طرز عجیبی گمراهکننده و منشأ بسیاری از خطاها و نقاط ضعف ما هم هست.
- در این دوره، سرشت انسانی را هم بررسی میکنیم. انسانها واجد منطق هستند ولی ما ذاتاً موجوداتی منطقی نیستیم. ما علاوه بر منطقی بودن، موجوداتی هستیم بهشدت هیجانی و عاطفی، و اغلب تابع هیجانهای تکاملیافته و منطقتراشیهای خود هستیم. افکار ما معمولاً راحتترین مسیر ممکن را در پیش میگیرد؛ مسیری که همواره مطلوب نیست.
- منطق و تفکر نقاد مهارتهایی آموختنی هستند. ما هر چند درکی ذاتی از منطق داریم، موجوداتی بهشدت هیجانی هستیم. ظرفیت استفاده از منطق در ما وجود دارد ولی تفکر نقاد و منطق، مهارتهایی هستند که باید آموخت. هیچکس متفکر نقاد به دنیا نمیآید ـ همچنان که هیچکس ویولننواز متولد نمیشود. هم تفکر نقاد و هم نواختن ویولن، مهارتهایی هستند که باید سالها برای رسیدن به آن تمرین کرد و ممارست داشت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir