کتاب «سیاه صورت» نوشته نرجس شکوریانفرد، رمانی جذاب و مستند است که بر اساس یک پرونده امنیتی واقعی نوشته شده و پشت پرده فعالیت سفارتخانههای کشورهای مختلف در ایران و ارتباط آنها با برخی شخصیتهای محبوب و سلبریتیها را روایت میکند. داستان حول محور زنی به نام پری سیما میچرخد که به عنوان نیروی پشتیبانی داخلی مأمور جذب هنرمندان و سلبریتیهای ایرانی به سمت نیروها و کشورهای بیگانه است. او در ایران با سفیران و برخی شخصیتها در مهمانیها و جلساتی شرکت میکند و در نهایت دستگیر و بازجویی میشود. این کتاب تصویری از نفوذ و خیانت برخی افراد در عرصه فرهنگی و هنری ایران ارائه میدهد و نشان میدهد چگونه سرویسهای اطلاعاتی خارجی با استفاده از افراد داخلی، به دنبال تأثیرگذاری و بهرهبرداری از فضای فرهنگی کشور هستند. همچنین، کتاب به قدرت و مقاومت ساختار امنیتی ایران در برابر این نفوذها اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که با وجود فشارها و خیانتها، ساختار کشور همچنان مستحکم باقی میماند. از ویژگیهای «سیاه صورت» میتوان به روایت مستند و روان، پرداختن به موضوعات امنیتی و جاسوسی در قالب داستانی جذاب، و نمایش واقعیتهای پشت پرده فضای فرهنگی و هنری ایران اشاره کرد. این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای جاسوسی، امنیتی و سیاسی و کسانی که میخواهند با ابعاد پنهان نفوذ فرهنگی و سیاسی در ایران آشنا شوند، توصیه میشود. کتاب «سیاه صورت» برای علاقهمندان به ژانر امنیتی-جاسوسی، داستانهای سیاسی و فرهنگی و کسانی که به دنبال شناخت ابعاد پنهان نفوذ در فضای هنری و اجتماعی ایران هستند، منبعی خواندنی و آموزنده است.
جزئیات داستان پری سیما در کتاب «سیاه صورت» نشاندهنده پشت پرده فعالیتهای امنیتی واقعی است: نقش پری سیما به عنوان نیروی پشتیبانی داخلی مأمور جذب هنرمندان و سلبریتیها برای سرویسهای بیگانه: او در مهمانیها و جلسات فرهنگی و سیاسی شرکت میکند و با سفیران و افراد تأثیرگذار ارتباط برقرار میسازد تا آنان را به سمت اهداف دشمن سوق دهد. این نقش دقیقاً مشابه روشهای نفوذ و جذب عوامل در عملیاتهای امنیتی واقعی است. شرح بازجوییها و دستگیری پری سیما: داستان با جزئیات بازجوییهای امنیتی و نحوه کشف فعالیتهای جاسوسی او همراه است که نشان میدهد نویسنده به فرآیندهای واقعی امنیتی و اطلاعاتی آشنایی دارد. نمایش ارتباطات پشت پرده در فضای فرهنگی و سیاسی: کتاب به نحوی واقعگرایانه روابط میان سفارتخانهها، سرویسهای اطلاعاتی خارجی و برخی افراد داخلی را به تصویر میکشد که با واقعیتهای شناخته شده نفوذ فرهنگی و سیاسی همخوانی دارد. توصیف دقیق عملیاتهای تعقیب، مراقبت و کنترل اطلاعات: داستان شامل صحنههایی از تعقیب افراد مظنون، بررسی مدارک جعلی، استفاده از تجهیزات پیشرفته نظارتی و هماهنگی تیمهای امنیتی است که مشابه گزارشها و خاطرات واقعی مأموران امنیتی است. تأکید بر مقاومت و هوشیاری ساختار امنیتی کشور: کتاب نشان میدهد که با وجود تلاشهای گسترده نفوذیها، ساختار امنیتی ایران با دقت و توانمندی بالا این تهدیدها را شناسایی و خنثی میکند. این جزئیات و نحوه روایت داستان پری سیما، با دقت به واقعیتهای امنیتی و اطلاعاتی نزدیک است و باعث میشود خواننده حس کند با پشت پرده واقعی فعالیتهای جاسوسی و نفوذ فرهنگی روبرو است، نه صرفاً یک داستان تخیلی.
علاقهمندان به داستانهای امنیتی و جاسوسی: کتاب بر اساس پروندهای واقعی نوشته شده و به پشتپرده فعالیتهای نفوذ فرهنگی و سیاسی در ایران میپردازد که برای مخاطبانی که به ژانر امنیتی و سیاسی علاقه دارند، جذاب است. کسانی که میخواهند با ابعاد پنهان نفوذ سرویسهای اطلاعاتی خارجی در فضای فرهنگی و هنری ایران آشنا شوند: روایت داستانی کتاب، نقش افرادی مانند پری سیما در جذب هنرمندان و ارتباط با سفارتخانهها را به تصویر میکشد. خوانندگانی که به دنبال داستانی مستند و واقعگرایانه درباره مسائل امنیتی و اجتماعی هستند: کتاب با پرداخت دقیق به بازجوییها، تعقیبها و مقاومت ساختار امنیتی ایران، تصویری نزدیک به واقعیت ارائه میدهد. مخاطبانی که به داستانهای دارای پیامهای اجتماعی و فرهنگی علاقهمندند: کتاب به موضوعات نفوذ فرهنگی، خیانت، و مقاومت در برابر فشارهای خارجی میپردازد و برای کسانی که دغدغههای اجتماعی دارند، مفید است. کسانی که توانایی تحمل نثر کمی پیچیدهتر و محتوای جدیتر را دارند: برخی نقدها اشاره کردهاند که نثر کتاب به روانی برخی آثار مشابه نیست و برای مخاطب عام یا نوجوانان شاید کمتر مناسب باشد. در مجموع، «سیاه صورت» برای خوانندگانی که به داستانهای امنیتی-سیاسی با ریشههای واقعی علاقه دارند و میخواهند با چالشهای نفوذ فرهنگی و سیاسی در ایران آشنا شوند، منبعی خواندنی و آموزنده است.
نادر کلید را دور انگشتش میچرخاند و برای خودش ترانۀ مورد علاقۀ پریسیما را زمزمه میکرد. زنگ آپارتمان پریسیما را نزده، در باز شد و نادر با لبخند گَل و گشاد پریسیما روبرو شد؛ این زن برخلاف زندگی پاره شدهاش، خوشچهره و خوشگذران بود. لبخندی تحویل پریسیما داد و همزمان پلاستیک غذاها را بالا گرفت تا او را راضی کند. پریسیما از مقابل در عقب کشید و با دست تعارفش کرد: - مثل همیشه آنتایمی نادر! نادر از کنارش گذشت و پلاستیک را روی میز گذاشت. خودش را ولو کرد روی کاناپۀ مقابل شومینه و گفت: - تو هم مثل همیشه با سگ و گربههات خلوت کردی. همش تنهایی که پیرزن خوشگل! پریسیما چشمغرهای به صورت نادر رفت و پلاستیک را باز کرد و گفت: - تو کی میخوای یاد بگیری با یه خانم متشخص درست صحبت کنی! پیرزن هم ننهته! نادر پاهایش را روی میز دراز کرد و گفت: - اتفاقا ننهم خیلی شبیه تو بود؛ حالا بهت برنخوره. بعدازظهر چه کارهای؟ پریسیما رفت داخل آشپزخانه تا سس بیاورد و بلند بلند جواب داد: - دوتا کار مهم دارم. دکتر از دستم دلخوره باید برم سراغش! دنیل هم دوباره یه قرار خواسته. منتهی این بار کاردار سوئیس و لبنان هم هستند. پریسیما با نوک کفش پاهای نادر را پایین انداخت و پلاستیک غذاها را باز کرد. نادر تکهای سیبزمینی گذاشت توی دهانش و گفت: - خوبه آسیایی، اروپایی حال میکنی! این دکتر متوقع رو ول کن. دنیل بیشتر به دادت میرسه! باید هرطور شده اون قایق تفریحی رو صاحاب بشی. وقتشه یه خورده گنجایی که از ایران بار کردی رو استفاده کنی، کم کم داری پیر میشی آرزوش به دلت میمونه... مطبت هم که به درد یه دکتر مفنگی میخوره، نه یه بانوی باشخصیت ایرانی! پریسیما خوشحال از شنیدن تعریف نادر شانهای بالا انداخت و ابرویی کرشمهوار تکان داد. نادر جوان سرحالی بود که پریسیما ترجیح میداد در آپارتمانش، پذیرای او باشد تا مردان دیگر. هرچند نادر با کارهایی که انتخاب کردهبود عملا انقدر سرش شلوغ بود که نمیتوانست تمام توقعات پریسیما را برطرف کند. اما همین خوشزبانی و حضور حداقلی هم برای پریسیما غنیمت بود. - بچههای سبیلوی اشرف از دستت دارن ناراحت میشن! پریسیما دوست نداشت کسی راجع به زنهای مریم رجوی اینطور صحبت کند؛ اما حریف زبان مردها نمیشد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir