کتاب «آغوش مادر» نوشته سیده رقیه آذرنگ، پژوهشگر دفاع مقدس شهرستان دزفول است که به تازگی توسط نشر 27 بعثت منتشر شده است. این کتاب یک داستان مصور (کمیک) کوتاه درباره مادرانی است که در دوران جنگ ایران و عراق به دنبال فرزندان خود میگردند و روایتگر دلتنگیها و دغدغههای آنان در آن شرایط سخت است. این کتاب با استفاده از قالب داستان مصور، تجربهای احساسی و نزدیک به واقعیت از شرایط مادران در جنگ ارائه میدهد و برای علاقهمندان به ادبیات دفاع مقدس و آثار تصویری مناسب است.
کتاب «آغوش مادر» نکات مهمی درباره جنگ ایران و عراق به خواننده منتقل میکند که شامل این موارد است: نمایش جنایتهای رژیم بعث عراق و صدام حسین که با حملات موشکی و بمباران مناطق غیرنظامی ایران تلاش کردند مقاومت رزمندگان ایرانی را بشکنند، اما موفق نشدند. این بمبارانها باعث شهادت بسیاری از مردان مومن و انقلابی ایران شد، در حالی که جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی واکنشی نشان ندادند. تصویر تلخ و غمبار جنگ از نگاه خانوادههایی که خانهشان در بمبارانها ویران شده و اعضای خانوادهشان دچار آسیب و مجروحیت شدهاند. داستان مصور کتاب روایت دختری است که به درخواست مادر مجروحش برای نجات برادر نوزادش از زیر آوار میرود. آموزش به کودکان و نسلهای بعدی درباره واقعیتهای جنگ و جنایتهای دشمن علیه ملت ایران، به گونهای که جنگ تنها میدان نبرد نظامی نیست بلکه شامل ظلم و خشونت علیه غیرنظامیان نیز بوده است. تأکید بر مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر تجاوز و ظلم، و نشان دادن اینکه دشمن برای به زانو درآوردن ملت ایران به جنایتهای ناجوانمردانه متوسل شد اما ناکام ماند. به طور کلی، «آغوش مادر» با استفاده از قالب داستان مصور، تصویری انسانی، احساسی و واقعی از جنگ ایران و عراق ارائه میدهد که علاوه بر بیان جنبههای نظامی، بر تأثیرات عمیق اجتماعی و انسانی جنگ بر خانوادهها و به ویژه مادران و کودکان تأکید دارد. این کتاب برای آشنایی نسلهای جوان با سختیها و فداکاریهای دوران دفاع مقدس مناسب است.
کتاب «آغوش مادر» به ویژه برای گروه سنی کودک و نوجوان (ردههای سنی ب و ج) توصیه میشود. همچنین این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات دفاع مقدس و کسانی که میخواهند با نگاه انسانی و احساسی به تجربههای جنگ ایران و عراق، به ویژه از منظر زنان و خانوادهها، آشنا شوند، مناسب است. این اثر با قالب داستان مصور (کمیک) و روایت تراژیک یک دختر نوجوان در دوران بمبارانهای جنگ، برای نوجوانان طراحی شده تا ضمن آموزش و آشنایی با واقعیتهای جنگ، حس همدلی و درک عمیقتری نسبت به سختیها و فداکاریهای مادران و خانوادههای شهدا ایجاد کند. بنابراین، خواندن این کتاب به طلاب، پژوهشگران حوزه دفاع مقدس و خانوادههایی که میخواهند نسل جوان را با تاریخ جنگ آشنا کنند نیز توصیه میشود.
«کوچه خلوت بود. خورشید عصر تابستان نمیتوانست نورش را بر زمین بتابد؛ دردهای سیاه انفجارها به هوا | برمی خاست. همه جا تاریک شده بود. آتش روی خانههای آوارشده زبانه میکشید و نفس گرمش را روی صورت دخترک میدمید. دخترک دستش را جلوی صورت خیس از عرقش بالا آورده بود. و آهسته و لنگان لنگان روی آوارها گام برمی داشت. گونهها و نوک بینیاش از گرما سوخته بود و زخمی عمیق وتر روی سرش میجوشید. قطرات خون کم کم داشت. خودش را به گردن و لباس خاک آلود دخترک میرساند. هنوز به انتهای کوچه نرسیده بود که صدای قدمهایی را از پشت سرش شنید. برگشت و به عقب نگاه کرد. چشمانش در چشمان زنی زخمی و مجروح میخ شد. زنایستاد و دخترک وحشتزده خودش را به دیوار چسباند. هردو در سکوت به هم خیره شده بودند. دستی زن به سمت دخترک دراز شده بود و در نگاهش خواهشی موج میزد. او پشت سرهم کلماتی بریده بریده را زیر لب تکرار میکرد. سوختگی شدید و لباسهای سیاه و چادرسوختهی زن؛ دخترک را یاد لحظاتی پیش انداخت و دلشورهاش بیشتر شد. جرأت جلو رفتن نداشت. از اینکه نمیتوانست کاری از پیش ببرد صدای گریهاش بلند شد. زن کم که از حال رفت و کنار دیوار افتاد. همان طور که دخترک گریه میکرد. خودش را به زن رساند و صورت خون آلودش را نوازش میکرد. حسی درونش فوران کرده بود. احساس میکرد آن زن را میشناسد. زن کمی بعد به هوش آمد. دخترک خوشحال شد. »
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir