قضاوت های حضرت علی (ع) این کتاب به بیان قضاوت های امیرالمومنی ( ع) می پردازد . تفاوت این کتاب با سایر کتب پیرامون قضاوت های حضرت این است که در کتب دیگر تقسیم بندی قضاوت ها بر اساس زمان است به این صورت که قضاوت های حضرت در دوران پیامبر و خلفای سه گانه و خود حضرت ، ولی در این کتاب فهرستی مفصل در پنجاه و دو فصل که هر فصل شامل چندین خبر است آورده شده و مخاطب راحت می تواند دست رسی به موضوع مورد نظر خود پیدا کند . دیگر مزیت این کتاب این است که بیانات حضرت و نیز فضایل حضرت در آن گنجانده شده است . گزیده ای از کتاب قضاوت های حضرت علی (علیه السلام ) دو کودک به هم چسبیده که یکی از آنها مرده بود در زمان خلافت عمر دو کودک به هم چسبیده به دنیا آمدند که یکی زنده و دیگری مرده بود . عمر دستور داد آنها را با چاقویی از یکدیگر جدا کنند ولی امیر المونین دستور داد کودک مرده را دفن کنند و در همان حال کودک زنده را شیر دهند تا بعد از چند روز خود به خود از هم جدا شون . مولف می گوید : در کتاب کامل آمده است : که هاشم جد بزرگ پیامبر (ص) و عبدالشمس برادر دو قلوی او در هنگام تولد انگشت یکی از آنها به پیشانی دیگری چسبیده بود و در هنگام جداسازی خون از آن دو جاری شد و گفته شد ه خون و جنگ بین آن دو اتفاق می افتد . (کتاب قضاوت های حضرت علی (علیه السلام ) ، صفحه 166) زنی که یک روز بعد از ازدواج وضع حمل کرد مردی از ابوبکر پرسید آیا می شود که مردی با دختری باکره ازدوج کند و همان شب زن پسری به دنیا آورد و مرد شبانه فوت کند و اموالش را به پسر و مادر به ارث ببرند . ابوبکر از جواب دادن ناتوان ماند . امیرالمومنین فرمود : این زن قبل از آنکه با مرد ازدواج کند کنیز او بود و از او باردار شده بود و مرد او را آزاد کرد و به عقد خود درآورد و زن همان شب فرزندش را زایید و شوهرش مرد و میراثش به پسر و مادر رسید . (کتاب قضاوت های حضرت علی (علیه السلام ) ، صفحه 122) قسامه دادن منکر قتل بلاذری در کتاب فتوحات می گوید : قیس متهم به قتل راذویه شد و به خلیفه اول خبر رسید که قیس به صنعا فرار کرده است لذا خشمگین شد و به کارگزار خود در صنعا مهاجر بن ابی امیه نامه نوشت که به محض رسیدن قیس به صنعا او را دستگیر کند و به مدینه بفرستد و او نیز چنین کرد . موقعی که قیس را نزد خلیفه آوردند او را در کنار منبر رسول خدا (ص) پنجاه قسامه داد که قیس راذویه را نکشته است سپس او را رها کرد . مولف می گوید : مشروعیت قسامه مختص به موردی است که شخص مدعی قتل است نه زمانی که منکر قتل است . (کتاب قضاوت های حضرت علی (علیه السلام ) ، صفحه 283) عمر در ابتدا منکر از دنیا رفتن رسول خدا (ص) بود ابن ابی الحدید می گوید : موقعی که رسول خدا (ص) از دنیا رفت و خبر از دنیا رفتنش در بین مردم پیچید . عمر به مردم گفت : رسول خدا (ص) از دنیا نرفته است بلکه غائب شده است ، همانطوری که موسی از امتش غایب شد به خدا قسم او بر می گردد و دست و پای کسانی که فکر می کنند او از دنیا رفته است را قطع می کند و به هر کس مرور می کرد که معتقد به فوت پیامبر (ص) بود او را تهدید می کرد تا اینکه ابوبکر از راه رسید . ابوبکر گفت : ای مردم هر کس محمد (ص) را پرستش می کرد او از دنیا رفته است و هر کس خدای او را پرستش می کرد ، خدای او زنده است و هرگز نمیمیرد سپس آیه أفَإین مَاتَ أو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلَی اعقَابِکُم . یعنی اگر محمد (ص) بمیرد یا کشته شود بر گذشته خویش بر می گردید . سپس مردم گفتند : گویا این آیه را نشنیده بودیم و عمر گفت : سپس دانستم که رسول خدا (ص) از دنیا رفته است . (کتاب قضاوت های حضرت علی (علیه السلام ) ، صفحه 297)