کتاب اسب های کور به نوشته مجید ملامحمدی روایتی تلخ در روز عاشورا را به نثر می کند ، روایتی از اسب کور ،نعلین و جسم بر روی زمین.
ما ده نفر بودیم ده اسب سوار دزد و بی پروا که پیش از آمدن به کربلا، بر دست و پای اسب های مان نعل تازه زدیم و...
اسب های کور را به چه کسانی توصیه میکنیم؟
کتاب اسب کور کتابی مناسب برای نوجوانان و جوانان با موضوع واقعه عاشورا
در روز دهم محرم پیش از آن که همراه ما نه نفر دیگر سوار اسبش بشود و همگی با هم روی جنازه های کشتگان دشمن بتازیم، یک کار عجیب کرد و آن دزدیدن عمامه حسین بود. البته در کنار او دزدهای دیگری هم بودند که در آن میان، شرم و حیا را کنار گذاشتند.
اخنس جرئت و جسارت نشان داد و از لابه لای انبوه کوفیان خشمگین و حمله ور به حسین، خودش را جلو کشید. عمامه حسین را از سرش برداشت و به عقب دوید. چند نفر دنبالش کردند تا عمامه را از دستش بقاپند؛ اما او با زور بازو و اخم و غضبی که داشت، آن ها را پس زد.
بعد عمامه را روی سرش گذاشت و خندید و فریاد زد: «آهای کوفیان پیروز در جنگ! آهای کوفیان سرمست از جنگ بانو پیامبر خدا! بدانید و ببینید که عمامه سبز حسین را من از سرش دزدیدم؛ آن گاه که در گودال قتلگاه افتاده بود و رمق و توانی در جسمش نداشت. من دزد دزدها هستم. عمامه، نشان بزرگی و سروری است. من خوب می دانم که حسین سری در سرهای همه عالمیان داشت؛ به همین خاطر عمامه اش را دزدیدم تا جایزه ام از امیر عبیدالله بن زیاد، سنگین و زیاد باشد...»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir