به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







چهل دسته گل سفارشی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «چهل دسته گل سفارشی» نوشته سید مهدی موسوی، مجموعه‌ای از خاطرات و روایت‌های کوتاه درباره ارادت چهل شهید بزرگوار انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مدافع حرم به حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) است. این کتاب با شیوه‌ای ابتکاری، روایت‌های مستند و شعر را در هم می‌آمیزد به گونه‌ای که هم به اصالت روایت آسیب نمی‌زند و هم جذابیت و قوت آن را افزایش می‌دهد. در این اثر، علاوه بر شهدای دفاع مقدس، خاطرات شهدای مدافع حرم و شهدای انقلاب نیز گنجانده شده است و محور اصلی آن عشق و دلدادگی این شهدا به حضرت زهرا (س) و عنایت آن بانو به آنان است. نویسنده در بخش‌هایی که زبان روایت به تنهایی قادر به انتقال کامل احساسات نیست، از شعر بهره می‌گیرد تا بار معنایی و عاطفی روایت را تقویت کند. این کتاب با تلفیق روایت و شعر، تجربه‌ای خواندنی و متفاوت از زندگی و احساسات شهدای بزرگوار ارائه می‌دهد.

درباره کتاب «چهل دسته گل سفارشی»

کتاب «چهل دسته گل سفارشی» شامل روایت‌هایی کوتاه و برگرفته از خاطرات چهل شهید است که عشق و ارادت عمیق این شهدا به حضرت زهرا (س) را به تصویر می‌کشد. در این کتاب، علاوه بر بیان خاطرات، از شعر نیز برای انتقال بهتر احساسات و عمق ارادت استفاده شده است. نمونه‌هایی از روایت‌های ارادت شهدا به حضرت زهرا (س) در این کتاب: آرزوی شهادت در روز وفات حضرت زهرا (س): شهیدی به نام علیرضا هاشمی‌نژاد آرزو داشت روز شهادت حضرت زهرا شهید شود و این آرزو در سال 1365 در شلمچه و در قنوت نماز صبح برآورده شد. توسل و توسل آخرین لحظات شهید غلامعلی جندقی (رجبی): لحظاتی پیش از شهادت، این شهید به حضرت زهرا (س) توسل می‌جست و هنگام اصابت گلوله، سه بار «یا زهرا» گفت و آرام جان داد. ارادت شهید دکتر مجید شهریاری: ایشان در محیط دانشگاه تابلوهای «یا فاطمه الزهرا (س)» نصب می‌کرد و معتقد بود باید دانشگاه با اهل بیت ضمانت شود. حضور حضرت زهرا (س) در بالین شهید احمد کاظمی: این شهید در دوران مجروحیت، خواب دید حضرت زهرا (س) به بالینش آمده و به او دستور داد که بلند شود و به کارهایش برسد. توسل شهید عبدالحسین برونسی به حضرت زهرا (س): در شب عملیات، به حضرت زهرا توسل کرد و پس از آن، میدان مین پیش روی نیروها به طرز معجزه‌آسایی پاک شد. این روایت‌ها نشان‌دهنده عمق دلدادگی و توسل شهدا به حضرت زهرا (س) است که در لحظات سخت و سرنوشت‌ساز زندگی و شهادت خود، پناه و آرامش را در عنایت و حضور آن بانو یافته‌اند. کتاب با ترکیب روایت و شعر، فضایی عاطفی و معنوی فراهم می‌کند که خواننده را با عشق و ارادت شهدا به حضرت زهرا (س) همراه می‌سازد.

خواندن کتاب «چهل دسته گل سفارشی» را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

دوستداران خاطرات شهدا و ادبیات پایداری که به دنبال روایت‌های کوتاه و صمیمی از زندگی و ارادت شهدا به حضرت زهرا (س) هستند. علاقه‌مندان به ادبیات دینی و آیینی که می‌خواهند با تلفیق روایت و شعر، عشق و دلدادگی شهدا به اهل بیت را تجربه کنند و با فضایی معنوی و عاطفی آشنا شوند. کسانی که به موضوعات دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و شهدای انقلاب علاقه دارند و می‌خواهند گوشه‌هایی از زندگی و توسل این شهدا را در قالبی خواندنی و متفاوت مطالعه کنند. فعالان فرهنگی و پژوهشگران حوزه ادبیات پایداری که به دنبال نمونه‌ای نوآورانه در ترکیب روایت و شعر برای انتقال مفاهیم معنوی و خاطرات شهدا هستند. این کتاب با 92 صفحه و قالب رقعی، گزیده‌ای از خاطرات فاطمی چهل شهید است که به شیوه‌ای ابتکاری روایت و شعر را در هم آمیخته و خواندن آن برای کسانی که به ادبیات دینی و خاطرات شهدا علاقه‌مندند، بسیار مفید و دلنشین خواهد بود.

در بخشی از کتاب «چهل دسته گل سفارشی» می‌خوانیم

هرچه دارم: روحانی شهید، رضا بیرامی: از جبهه برگشته بودم. خواستم سری به حاج‌آقا رضا بزنم. وارد حوزهٔ علمیهٔ تبریز شدم. یک‌راست رفتم به حجره‌اش. در حجره نبود. تا بیاید، مشغول خواندن نماز عصر شدم. حاج‌آقا آمد. بعد از احوال‌پرسی گفت: «ساعتی قبل، خواب دیدم تو اینجا می‌آی و نماز می‌خونی.» بعد، در حجره را بست و کتاب شعری آورد. یکی از نوحه‌های آن را که دربارهٔ شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) بود به من داد و گفت: «این رو زمزمه کن که به یاد حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) دلم گرفته.» من هم شروع کردم به خواندن: دل به دریا زدم، از بالِ کبوتر خواندم، و در آن حجره به پا شد شوری، روضهٔ حضرت مادر خواندم، و رضا بیرامی، آن‌قدَر حضرت زهرایی بود، که به‌اندازهٔ یک جمع هیاهو می‌کرد، صورت او پُره اشک، دل آشفتهٔ او، غرق ماتم شده بود، داغ دیوار و در و آتش و دود، در دل حجره مجسم شده بود، و رضا با همهٔ توش‌وتوان، آن‌قدَر ناله زد و ضجه کشید، آن‌قدَر در غم پرپرشدن یاس، گریست، که به خود آمدم و پی بردم، عده‌ای پشت در آن حجره، طالب روضهٔ این بزم صمیمی شده‌اند، به‌سروسینه‌زنان، زانوی‌غم‌به‌بغل، هم‌دل و هم‌نفس روضهٔ یک‌ساعت‌ونیمی شده‌اند. بعدها باخبر شدم این روحانی عزیز در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیده است. با خودم گفتم: «از آنجا که شهادت، بزرگ‌ترین دارایی انسان است، حتماً عنایت حضرت فاطمه (سلام‌الله علیها) شامل حالش شده؛ چون همیشه می‌گفت: من هرچه دارم، از حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) دارم.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه