دیگر وقت آن گذشته است که ادبیات کودکان را محدود کنیم به تبلیغ و تلقین نصایح خشک و بیبروبرگرد، نظافت دستوپا و بدن، اطاعت از پدر و مادر، حرفشنوی از بزرگان، سروصدا نکردن در حضور مهمان، سحرخیز باش تا کامروا باشی، بخند تا دنیا به رویت بخندد، دستگیری از بینوایان به سبکوسیاق بنگاههای خیریه و مسائلی ازاینقبیل که نتیجهٔ کلی و نهایی همهٔ اینها بیخبر ماندن کودکان از مسائل بزرگ و حاد و حیاتی محیط زندگی است. چرا باید درحالیکه برادر بزرگدلش برای یکنفس آزاد و یک دم هوای تمیز لکزده، کودک را در پیلهای از «خوشبختی و شادی و امید» بیاساس خفه کنیم؟ بچه را باید از عوامل امیدوارکنندهٔ الکی و سستبنیاد ناامید کرد و بعد امید دگرگونهای بر پایه شناخت واقعیتهای اجتماعی و مبارزه با آنها را جای آن امید اولی گذاشت. آیا کودک غیر از یادگرفتن نظافت و اطاعت از بزرگان و حرفشنوی از آموزگار (کدام آموزگار؟) و ادب (کدام ادب؟ ادبی که زورمندان و طبقهٔ غالب و مرفه حامی و مبلغ آن است؟) چیز دیگری لازم ندارد؟
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir