کتاب «فریای هفت جزیره» نوشته جوزف کنراد، رمانی عاشقانه و اجتماعی است که برای اولین بار در سال 1912 منتشر شد. داستان درباره دختری جوان، باهوش و هنرمند به نام فریا است که در تلاش است اختیار و سرنوشت جهان پیرامونش را در دست بگیرد. رمان فضای شاعرانه و پرشوری دارد و روایتگر عشقی پرفیض و پرقدرت است که گویی میتواند تاریکیها و خطرات دریاهای ناشناخته را روشن کند و مسیر را برای آیندهای روشن هموار سازد. شخصیت فریا نمادی از شور و اشتیاق و قدرت زنانه است که در برابر موانع و توطئههای درباریان مقاومت میکند. داستان در بستر سیاسی و اجتماعی پرتنش شکل میگیرد؛ درباریان مخالف که هر یک به بهانهای کشته یا نابود میشوند، و فریا در میان این آشوبها میکوشد جایگاه و حق خود را حفظ کند. این رمان علاوه بر روایت عاشقانه، نقدی است بر قدرت، خیانت و سیاستهای درباری. جوزف کنراد در این اثر، برخلاف بسیاری از آثار دیگرش که بیشتر به مسائل انسانی و روانشناسانه میپردازد، داستانی پرهیجان و پرکشش با تمهای اجتماعی و سیاسی خلق کرده است. این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه تاریخی، داستانهای دارای مضامین اجتماعی و سیاسی و آثار جوزف کنراد بسیار مناسب است. مطالعه «فریای هفت جزیره» تجربهای شاعرانه و در عین حال پرتنش از مبارزه برای قدرت و عشق را ارائه میدهد.
علاقهمندان به رمانهای عاشقانه تاریخی و اجتماعی که دوست دارند داستانی پرشور و شاعرانه با پسزمینه سیاسی و درباری بخوانند. کسانی که به آثار جوزف کنراد علاقه دارند و میخواهند اثری متفاوت از او با شخصیت اصلی زن و فضایی پرتنش و در عین حال شاعرانه را تجربه کنند. مخاطبانی که به داستانهایی با شخصیتپردازی دقیق و روابط پیچیده انسانی، به ویژه در بستر تضادهای قدرت و سیاست علاقهمندند. خوانندگانی که از روایتهایی لذت میبرند که با ساختاری هوشمندانه و چندلایه، داستان را از دید چند شخصیت و راوی بیان میکنند. کسانی که به داستانهایی با فضاسازی در مناطق دورافتاده و دریایی، و مضامینی چون عشق، خیانت، قدرت و مقاومت علاقه دارند. افرادی که به ادبیات مدرن و تلفیق سنت و نوآوری در داستانگویی علاقهمندند و دوست دارند تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز داشته باشند. این کتاب با ترکیب عشق، سیاست و درام اجتماعی، تجربهای جذاب و شاعرانه از مبارزه برای اختیار و قدرت در جهانی پر از آشوب و تضاد ارائه میدهد و برای خوانندگانی که به داستانهای پیچیده و چندلایه علاقه دارند، بسیار مناسب است.
نلسون پیر خیلی زود برای استراحت شبانه به اتاقش برگشت تا خودش را با دفاتر حسابوکتابش سرگرم کند. ما دوتا یکیدو ساعتِ دیگر در ایوان ماندیم، ولی جز چند جملهٔ سرسری دربارهٔ موضوعات بیاهمیت حرف دیگری نزدیم. انگار بحث طولانی آن روز دربارهٔ آن موضوع مهم هردوی ما را خسته کرده بود. اما انگار هنوز حرف نگفتهای مانده بود که باید با یک دوست در میانش میگذاشت. ولی چیزی نگفت. در سکوت از هم جدا شدیم. شاید به درایت مردانهٔ من اعتماد نداشت، شاید... آه، فریا! از راه سراشیبی منتهی به بارانداز که میگذشتم، لابهلای سایههای بوتهها و تختهسنگها با پرهیب زنانهای مواجه شدم که اولش مرا ترساند. ناگهان از پشت تکهسنگی سر راهم سبز شد. اما در آنی به ذهنم رسید که نباید کسی جز خدمتکار فریا، دختر دورگهٔ پرتغالی - مالاکایی، باشد. همیشه دور و بر خانه میدیدیاش با صورتی سبزه و دندانهای سفید برّاق. گاهی وقتهای بیکاری که زیر سایهٔ درختان میوه مینشست و طرههای پرکلاغی بلندش را شانه میزد و میبافت، از دور تماشایش میکردم. ظاهراً تنها مشغولیت وقتهای بیکاریاش بود. اغلب سری برای هم تکان میدادیم و لبخندی بههم میزدیم، گاهی هم چند کلامی بینمان ردوبدل میشد. موجود قشنگی بود. یکبار هم دیدم با رضایتخاطر پشتسر هیمسکرک شکلکهای بامزه درمیآورد. شنیده بودم (از جاسپر) که او در واقع ندیمهٔ شخصی فریا بوده و قرار بود او را در مسیر ازدواج غیرمعمولش و خوشبختی «ابدیِ» پس از آن همراهی کند. برایم سؤال بود که چرا باید آن موقع شب نزدیک خور پرسه بزند، مگر اینکه قرارومدار عاشقانهای در کار باشد. اما تا آنجا که خبر داشتم در میان ساکنان هفت جزیره کسی مناسبِ او نبود. یکدفعه به ذهنم رسید شاید این خود من باشم که او انتظارش را میکشید.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir