به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







مرثیه ابوعتا









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

مرثیۀ ابوعتا» از بی‌قراری و تحول یک عاشق قرار است برایمان حرف بزند. «ابوالعتا» شاعر جوانی است که عاشق دختر یکی از تجار پرآوازه عرب به نام «نعیمه» شده است؛ اما چون پدر دختر ثروتمند و صاحب‌مقام است طبیعتاً قبول داماد بی‌مال و ثروت و فقیری مثل «ابوالعتا» برایش بی‌معناست! اما این دست رد زدن به سینۀ ابوعتا باعث نمی‌شود او عقب بکشد و کتاب ما را در کشش و جذابیت عاشقانۀ این ماجرا به‌خوبی پیش می‌برد. اوج داستان، زمانی است که «ابوالعتا» به مهمانی پادشاه دعوت‌شده و آنجا می‌تواند برای خود مقام و منصبی دست‌وپا کند. در آن زمان رسم بوده که شعرا، شعری در مدح پادشاه زمان خود بگویند و به‌واسطۀ آن پول و هدایایی دریافت کنند که به‌اصطلاح ثروتمند بشوند. شاعران دیگر دقیقاً همین کار را می‌کردند اما «ابوالعتا» با اینکه شاعر معروفی هم بود و با شعر و ستایش خودش می‌توانست ثروتی به هم بزند از این فرصت استفاده نمی‌کند که هیچ، بلکه در دفاع از مستمندان و نقد حاکم زمان، شعر می‌گوید و در نتیجه آن او را به زندان می‌اندازند! اما زندان رفتن همانا و هم بند شدن در زندان با امام موسی کاظم(ع) همان!  اینکه بعد از به زندان افتان برای جوان عاشق‌پیشۀ این رمان چه اتفاقاتی می‌افتد و سرانجام عشق آتشین این دختر و پسر به کجا می‌رسد را همگی در این رمان دنبال خواهیم کرد.  

درباره کتاب «مرثیه ابوعتا»

کتاب «مرثیه ابوعتا»، یک داستان تاریخی است، در کتاب مرثیه ابو عطا تلاش شده به بخشی از زندگانی امام کاظم (ع) و زمانه ایشان بپردازد. مرثیه ابوعتا داستان مردی به نام «ابوعتا» می‌باشد و عشق او به دختر هارون را بازگو می کند. ابوعتا جوان ایرانی تبار و شعرپردازی ماهر در زمان  امام کاظم (ع) بود که به واسطه استعداد ذاتی ‌اش به دربار هارون راه یافت. او عاشق دختر یکی از امرای دربار به نام «نعیمه» شد، اما به دلیل نداشتن مقام ویژه و ثروت، در رسیدن به عشقش ناکام ماند.

ابوعتا زبان صریحی داشت؛ همین امر هم باعث شد مورد خشم هارون شده و به زندان برود. او در این زمان در زندان با امام کاظم علیه السلام آشنا می‌شود و اتفاقاتی برای او اتفاق می‌افتد که باعث تغییرات روحی او می ‌شود. آشنایی با وجود مبارک امام کاظم (ع) و کراماتی که از حضرت می‌بیند، این تغییرات روحی موجب آغازی برای زندگی و تولدی دوباره برای ابوعتا؛ است چرا که عشق زمینی او در همراهی با امام کاظم (ع) و آشنایی با معارف اهل بیت (ع) به عشقی آسمانی بدل می‌شود.

در بخشی از کتاب «مرثیه ابوعتا» می‌خوانیم:

اشک از دیدگان ابوعتا جاری شد. سندی بن شاهک با عجله از پله‌ها پایین آمد و به سمت سیاه‌چال رفت. از آن قسمت نمی‌توانست چیزی ببیند. سندی بن شاهک که داخل شد، فقط صدای تازیانه‌ها و ناسزاهای رکیکی را که می‌داد، شنید. صدای مناجات قطع شده بود و سفیر تازیانه‌ها فضا را می‌شکافت. عقب رفت. نشست و به دیوار تکیه داد. پس از لحظاتی، سندی بن شاهک از سیاه‌چال خارج شد و از زندان بیرون رفت. دیگر صدای مناجات نمی‌آمد. دلش گرفت. هدفش از زندان افتادن، فقط ملاقات با موسی بن جعفر بود.

 

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه