این داستان سرگذشت دون کارلوس، شاهزاده اسپانیایی و عشق او به دختری است که می بایست همسر او می شد اما نامادری او می گردد. در این نمایشنامه دو احساس از ارجمندترین احساسات بشری، یعنی عشق و دوستی، به بهترین صورت نماینده شده است و جا دارد که بر پیشانی آن، این بیت معروف شاعر آلمانی، اشتورم، را با حروف طلا بنویسند که «زیبایی سحرانگیز جوانی لبخند زنان ابدالدهر بر جبین تو جلوه گر خواهد بود.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir