کتاب کُلتِ 45 در دستِ بسیاری از مردمِ ایران چرخید. بینِ ساواکیها، مجاهدینِ خلق و حتی نیروهایِ امنیتیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران دست به دست شد. به پنجه هرکسی میچسبید به طرزی متفاوت عمل میکرد. موجودی بیزبان و کُشنده بود که در هر دورهٔ زمانی، به سویِ کسی نشانه رفت. «کلت 45» نامِ رمانی از حسامالدین مطهریست. محصولِ بیست و چهارسالگیِ این نویسنده جوان. داستانی تراژیک از سرگذشتِ مردمِ ایران در دهه پنجاه و شصتِ هجری شمسی. شاید داستانِ یک قبضه کُلتِ 45 که به دستِ آدمهایِ مختلف افتاد و کارهایِ متفاوت کرد. در این رمان خواهید دید که چهطور سیاست زندگیای شاد را از هم میپاشاند و آدمها را رنگ به رنگ میکند. آدمهایی که یک روز در وطنِ ما زیستهاند و حالا بخشی از تاریخِ ما شدهاند. آدمهایی در دوردست که چندان هم دور نیستند. انگار روحِ آنها در زمانة ماست و در آیندگان هم حلول خواهد کرد. و دوباره ماجراهایِ تراژیکِ دیگری در وطن رقم خواهد زد. تاریخِ ایرانِ ما پر است از تراژدی. فقط کمی هوشمندی میخواهد تا کسی بیاید و این تراژدیهایِ حاضر و آماده را به شیوهای هنرمندانه تصویر کند. نویسنده رمانِ «کلت 45» تلاش کرده است اینگونه عمل کند. سؤالِ «موضوعِ رمان درباره چیست» سؤالِ بیمعنیای است. اگر بنا باشد موضوعِ رمان مطرح شود، پس دیگر نیازی به خواندنِ آن نیست، چرا که داستانخوانی نوعی کشف و شهود است. جهانِ داستانِ «کلت 45» منتظر است خوانندگان با نگاههایِ متفاوت و سلایقِ گوناگون پا به آن بگذارند، به جایِ آدمهایِ داستان قرار بگیرند، تجربه شخصیتها را بیهزینه گزاف مالِ خود کنند و اگر توانستند، از روانیِ داستان لذت ببرند. اگر کسی را راضی میکند، باید گفت «کلت 45» درباره خانوادهای است که سیاست حفرهای مرگبار در زندگیشان باز میکند. در این صورت فکر میکنید با رمانی سیاسی روبهرو هستید؟ نه. نویسنده فقط به تراژدی فکر کرده است و بس. رمانِ «کلت 45» نوشتهای است با طعمِ شکلاتِ تلخ. چیزی میانه شیرینی، ترشی و تلخی. طعمی که بارها مردمِ ما تجربهاش کردهاند و بعدها نیز به سراغشان خواهد آمد. این رمان در سی و شش فصل و در پانصد و شصت صفحه چاپ شده که بهنظر رمانی طولانی میآید، اما توانسته اغلبِ خوانندگانش را با داستانِ خود همراه کند و اجازه خستگی به آنها ندهد.