کتاب «شناخت از نظر قرآن» (جلد اول از مجموعه معارف قرآن) اثر استاد شهید مرتضی مطهری، حاصل 9 جلسه درس ایشان در سالهای 1356 و 1357 در حوزه علمیه قم است. این کتاب به تحلیل مسئله معرفت و شناخت از منظر قرآن میپردازد؛ موضوعی که جایگاه ویژهای در میان فلاسفه و متفکران اسلامی و غربی دارد. این اثر تلاش میکند معیارها و اصول شناخت صحیح را بر اساس قرآن کریم به مخاطب بیاموزد و دیدگاه قرآن را با سایر مکاتب مقایسه کند. کتاب بهویژه برای علاقهمندان به الهیات اسلامی، تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی، منبعی ارزشمند برای فهم عمیقتر مسئله معرفت و ابزارهای شناخت در نگاه وحیانی است. در مجموع، «شناخت از نظر قرآن» با نگاهی تطبیقی و تحلیلی، جایگاه شناخت، ابزارها و منابع آن را در قرآن بررسی میکند و ضمن نقد دیدگاههای انحصارگرایانه، بر جامعیت و عقلانیت نگاه قرآنی به مسئله معرفت تأکید دارد.
مطهری ابتدا مسئله شناخت را در فلسفه اسلامی و مکاتب غربی تبیین میکند و سپس دیدگاه قرآن را بهطور مبسوط بررسی مینماید. وی منابع و ابزارهای شناخت را از منظر قرآن تحلیل میکند؛ از جمله اینکه آیا قرآن فقط حواس را ابزار شناخت میداند یا عقل و استدلال نیز جایگاه ویژهای دارد. در این کتاب، مطهری به این پرسش میپردازد که آیا قرآن انسان را به شناخت جهان، خدا و خود دعوت میکند یا ایمان را در مقابل شناخت قرار میدهد. او با استناد به آیات قرآن، نشان میدهد که قرآن نه تنها شناخت را نفی نمیکند، بلکه به آن دعوت و تأکید دارد. مطهری قرآن را «مکتب یقین» مینامد و معتقد است از نگاه قرآن، شناخت یقینی و جازم برای انسان ممکن است. او برای اثبات این دیدگاه، به آیات مربوط به تعلیم اسماء به حضرت آدم (ع) اشاره میکند که خداوند حقایق را به او آموخت و انسان را دارای ظرفیت کشف حقایق معرفی میکند. در بخشهای پایانی، مطهری به نقد منطق دیالکتیک مارکسیسم و تفاوت آن با نگاه قرآنی به شناخت میپردازد. مطالعه کتاب «شناخت از نظر قرآن» اثر شهید مطهری تأثیر قابل توجهی بر فهم جایگاه وحی در فرآیند معرفت خواهد داشت، زیرا: این کتاب وحی را در کنار عقل و حس، یکی از ابزارهای اصلی شناخت معرفی میکند و نشان میدهد که قرآن، معرفت وحیانی را نه تنها برای پیامبران، بلکه به واسطه تدبر و تأمل در قرآن، تا حدی برای سایر انسانها نیز ممکن میداند. مطهری در این اثر تأکید میکند که وحی، عالیترین و مطمئنترین منبع معرفت است که حقایق بنیادین هستی، غیب، معاد و بسیاری از واقعیتهای فراتر از دسترس عقل و حس را برای بشر آشکار میسازد. این نگاه، نقش وحی را به عنوان مکمل و راهنمای عقل و حس در فرآیند کشف حقیقت برجسته میکند. کتاب با استناد به آیات قرآن، نشان میدهد که معرفت وحیانی، نوعی علم حضوری و یقینی است که خطا در آن راه ندارد و پیامبران، دریافتکنندگان بیواسطه این معرفت هستند؛ اما انسانهای دیگر نیز با تدبر و رعایت قواعد تفسیر، میتوانند به بخشی از این حقایق دست یابند. مطهری، برخلاف برخی مکاتب که معرفت یقینی را ناممکن میدانند، قرآن را «مکتب یقین» معرفی میکند و بر این باور است که وحی، بالاترین مرتبه معرفت یقینی را برای بشر به ارمغان میآورد. مطالعه این کتاب موجب میشود جایگاه وحی را بهعنوان منبعی مستقل، اصیل و مکمل سایر منابع معرفت (عقل و حس) درک کنید و نسبت میان وحی و سایر ابزارهای شناخت را با نگاهی قرآنی و فلسفی بازخوانی نمایید. در نتیجه، این کتاب نگاه شما را به وحی از سطح یک تجربه صرفاً پیامبرانه فراتر میبرد و آن را به عنوان رکن اساسی و راهگشا در فرآیند معرفت انسانی، بهویژه در حوزههایی که عقل و حس به تنهایی کفایت نمیکنند، معرفی میکند.
دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندان به الهیات اسلامی، فلسفه دین و مطالعات قرآنی که به دنبال فهم عمیقتر جایگاه معرفت، ابزارهای شناخت و رابطه عقل، حس و وحی در قرآن هستند. استادان و طلاب حوزههای علمیه و دانشگاهها که میخواهند مباحث شناختشناسی را با رویکرد قرآنی و تطبیقی با مکاتب فلسفی غرب و اسلام بررسی کنند. علاقهمندان به تفسیر قرآن و کسانی که به دنبال شناخت مبانی معرفت دینی و نقش عقل و وحی در فرآیند کشف حقیقتاند. فعالان فرهنگی و دینی که میخواهند دیدگاه قرآن را درباره یقین، علم و معرفت به صورت مستدل و کاربردی به مخاطبان خود منتقل کنند. هر فرد مؤمن و جویای حقیقت که میخواهد دریابد قرآن چگونه انسان را به شناخت دعوت میکند و چه معیارهایی برای شناخت صحیح ارائه میدهد. این کتاب با بیان روشن، تحلیل تطبیقی و استناد به آیات و مباحث فلسفی، منبعی ارزشمند برای فهم جایگاه شناخت در قرآن و مقایسه آن با دیگر مکاتب فکری است.
آینه خطا میکند، ذهن هم خطا میکند. (این وجه اشتراک هر دو است.) مثلا آینه به دلیل این که مقعّر است کوچکی را بزرگ نشان میدهد و به دلیل این که محدّب است بزرگی را کوچک نشان میدهد؛ به دلیل این که آبی است رنگ غیر آبی را آبی نشان میدهد، به دلیل این که سبز است غیر سبز را سبز نشان میدهد. و گفتیم ذهن انسان هم خطا زیاد دارد. اما آینه خودش نمیتواند خطای خودش را کشف کند و بعد هم اصلاح کند یعنی صحیحاش را به دست بیاورد. آینه اگر خطا میکند ما به وسیله دیگری باید خطای آینه را درک کنیم و بدانیم. خود آینه نه خطای خودش را میفهمد، یعنی نه خطا بودن خودش در خودش منعکس است (خطا میکند، ولی در خودش منعکس نمیشود که آنچه من نشان میدهم اشتباه است) و به طریق اولی نه میتواند خطای خودش را اصلاح کند یعنی صحیحاش را به دست بیاورد. اما این دستگاه حیرتانگیز ذهن انسان، بلکه عجیبترین دستگاه عالم، هم خطای خودش را کشف میکند و هم آن را اصلاح میکند؛ یعنی مقیاسها و معیارها دارد و با آنها خطای خودش را کشف میکند و صحیح آن را به دست میآورد. این همان چیزی است که ما اسمش را «علم منطق» میگذاریم. اصلا علم منطق یعنی چه؟ اگر ذهن انسان چنین قدرتی نمیداشت، علم منطق محال بود در عالم وجود داشته باشد ولی منطق بهطور کلی حالا ممکن است کسی منطق ارسطویی را قبول داشته باشد کسی منطق بیکن را؛ هرکسی به هر منطقی معتقد باشد بالاخره منطق در دنیا وجود دارد؛ یعنی ابزاری که با آن میتوان خطاهای ذهن را به دست آورد و صحیح آنها را هم کشف کرد. این هم یک جریان فوقالعاده شگفتی برای ذهن انسان است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir