یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
اژدهایی صورتی پیش خیاط رفت و گفت برایش یک پیراهن آستین پفدار بدوزد. چند روز بعد، پیراهن آماده شد. اما خیاط هر کاری کرد نتوانست پیراهن را تن اژدها کند. گفت: این بالها مزاحماند! اژدها پرسید: چاره چیه؟ خیاط جواب داد: بال از مد افتاده! توی این دوره و زمانه حالا دیگه کی دو تا بال روی دوشش میگذارد... .