شاهد خاموش رمانی از کیسی واتسون، نویسنده و متخصص نگهداری از کودکان بی سرپرست می باشد. این کتاب یک روایت واقعی، احساسی و دردآور از زندگی یکی از کودکانی می باشد که کیسی با انها سروکار داشته است. او بنابر ملاحظات امنیتی و حفظ حریم خصوصی افراد، اسامی شخصیت ها، گفتگوها و جزئیات را تغییر داده و بازسازی کرده است.
داستان درباره کودکی بدسرپرست به اسم بلا است که شاهد تلاش مادرش برای قتل پدر ناتنی اش بوده است. بلا در شب کریسمس به کیسی واتسون سپرده می شود در حالی که پدرش در بیمارستان و مادرش در زندان است.

«واقعا متاسفم کیسی.» صدای خسته جان، رابط ما و خدمات اجتماعی بود.
«می دانم خیلی بد موقع تماس گرفتم اما چاره ای نبود؛ کسی را نداریم که یک بچه را همین امشب بپذیرد.»
شب قبل از کریسمس بود که به مایک و کیسی تلفن شد. یک دختر دوازده ساله به نام بلا در شرایط بدی قرار گرفته بود. از یک طرف ناپدری اش در بخش مراقبت های ویژه زیر دستگاه تنفس مصنوعی با مرگ مبارزه می کرد و از طرف دیگر مادرش در بازداشت به سر می برد.
هرچند مادرِ بلا ادعا کرده بود برای دفاع خودش به همسرش حمله کرده، به اقدام به قتل عمد متهم شده بود.
بلا اما در سکوت است و درباره آن شب هیچ حرفی نمی زند. و مشکل اینجاست که او تنها شاهد ماجراست…