کتاب داستانوارههای احکام برای بچهها 2 (شرایط وضو) دومین جلد از مجموعه داستانوارههای احکام برای بچهها است که به آموزش شرایط وضو به کودکان اختصاص دارد و مفاهیم دینی را در قالب داستانهای شیرین و جذاب ارائه میدهد. این کتاب شامل داستانهایی است که کودکان را با شرایط وضو آشنا میکند. یکی از داستانها درباره نجمه است که پس از خوابیدن متوجه میشود وضویش باطل شده و باید دوباره وضو بگیرد. این داستان به کودکان توضیح میدهد که خواب عمیق یکی از مبطلات وضو است و اهمیت رعایت شرایط وضو را بیان میکند. کودکان یاد میگیرند که چه شرایطی باعث باطل شدن وضو میشود. داستانها به کودکان نشان میدهند که رعایت احکام وضو برای انجام صحیح نماز ضروری است. با روایت داستانهای ملموس، کودکان به صورت عملی مراحل و شرایط وضو را یاد میگیرند. این کتاب شامل داستانهایی است که به کودکان میآموزد چگونه شرایط وضو را رعایت کنند و مبطلات وضو را بشناسند.
این کتاب به کودکان در گروه سنی 7 تا 9 سال توصیه میشود. این اثر نه تنها به دلیل آموزش شرایط وضو در قالب داستانهای جذاب، بلکه به دلیل معرفی مفاهیم دینی به کودکان در یک محیط آموزشی و سرگرمکننده، مناسب است. همچنین، والدین و معلمان میتوانند از این کتاب برای آموزش احکام شرعی به کودکان استفاده کنند. این کتاب به کودکان میآموزد که چگونه شرایط وضو را رعایت کنند و مبطلات وضو را بشناسند. داستان به زبان ساده و با تصاویر جذاب روایت شده است تا کودکان بتوانند به راحتی مفاهیم را درک کنند. این کتاب به کودکان کمک میکند تا با لذت و جذابیت بیشتری احکام را یاد بگیرند.
نرگس که خیلی بیتاب بود، گفت: «کاردستی که درست کردیم، نماز هم میخوانیم. » نجمه گفت: «پس اجازه بده نماز مغربم را بخوانم. » نجمه نماز مغرب را خواند و دو تایی مشغول درست کردن کاردستی شدند. کارشان یک ساعت طول کشید تا اینکه یک قاب عکس با تزیینات زیبا درست کردند. یک نقاشی هم با کمک هم کشیدند و داخل قاب گذاشتند. نجمه نفس راحتی کشید: «آخیش تمام شد! » روی زمین دراز کشید و خیلی زود خوابش برد! «نجمه جان، پاشو عزیزم! » مامان بود. نجمه چشمهایش را باز کرد: «صبح شده؟! » «نه عزیزم تازه شب شده! » مریم خانم گفت: «راستی نمازت را خواندهای؟ » نجمه از جا بلند شد: «هنوز نماز عشا را نخواندهام. خوب شد یادم انداختی. » نجمه فوری از جا بلند شد، چادر نمازش را سر کرد، جانمازش را باز کرد. میخواست دستهایش را بالا ببرد و الله اکبر بگوید که مریم خانم گفت: «پس وضو چی؟ » نجمه گفت: «وضو دارم، یک ساعت پیش وضو گرفتم! » مریم خانم گفت: «مگر الان خواب نبودی؟ » «چرا خواب بودم! » «خب پس وضو نداری! هرکس بخوابد به طوری که نه چیزی ببیند و نه چیزی بشنود، وضویش باطل میشود! ببینم وقتی خواب بودی صدای ما را میشنیدی؟ »
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir