به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
11 ٪
۸۷٬۰۰۰
۷۷٬۴۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







سید عزیز : زندگی نامه خود گفته ی حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب‌نامه خود گفتهٔ حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان کتاب زندگینامه و حسب‌حال خود گفته “سید حسن نصرالله”، دبیرکل حزب‌الله لبنان با عنوان “سید عزیز”به کوشش حمید داوود آبادی و از سوی نشر یا زهرا (س) منتشر شده است. این کتاب حاصل ساعت‌ها گفت‌وگوی اختصاصی “حمید داود آبادی” با دبیرکل حزب‌الله لبنان در سال 1377 است که در آن سید حسن نصرالله، زوایای ناگفتهٔ زندگی خود را بازگو کرده است. بسیاری از خاطرات و گفته‌های منتشر شده در این کتاب، برای اولین‌بار است که ذکر می‌شوند.

درباره کتاب سید عزیز

نام کتاب“سید عزیز”، از تقریظ مقام معظم رهبری بر نسخهٔ قبل از چاپ آن گرفته شده است که ایشان نوشته‌اند: «هر چیزی که مایهٔ شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است.» 

نویسنده در مقدمه کتاب آورده است
اولین‌بار، در تابستان 1362 در سفری…به لبنان…با حجت‌الاسلام‌والمسلمین “سید حسن نصرالله” آشنا شدم… همان ایام، به دلیل شباهت چهره و خلق‌وخو، بچه‌های ایرانی - و لبنانی به تبعیت از آنان - وی را خامنه‌ای کوچک می‌خواندند…. بهار 1374. توفیقی دست داد تا پس از 12 سال، مجدداً سید حسن نصرالله را در بیروت ملاقات کنم…. در دو جلسه در مجموع حدود 6 ساعت، خاطرات. سید حسن را ضبط ویدئویی کردم…. در این کتاب با اوضاع، احوال و روحیات شخصی سید حسن نصرالله که ذکر و یادآوری آنها برای خود وی جالب و جذاب بود آشنا می‌شوید. کسی که بر خلاف بسیاری از رهبران سازمان‌های به‌اصطلاح مبارز، مسئولیت و دبیرکلی را نه برای کسب پست مقام و مال که برای خدمت خالصانه‌تر …می‌داند. تا آن جایی که از اعزام فرزند دلبند خود به جبهه‌های نبرد علیه اشغالگران، ابایی ندارد و بر شهادت جگرگوشه خود افتخار می‌کند…

فهرست مطالب کتاب

“خانواده من، آغاز فعالیت سیاسی، ما و جنگ داخلی، عشقم طلبگی بود، اولین منبر، می‌خواهم طلبه شوم، راهی نجف شدم، لباس روحانیت، شهریه طلبگی، سخت‌گیری و بازگشت به لبنان، تأسیس حوزه در بعلبک، کتاب‌هایی که خواندم، ماجرای شیرین ازدواجم، فرزندان خوبم، بازداشت در ایران! فعالیت سیاسی، سفر به قم، ورود به سپاه لبنان، در بیروت، دوباره قم، بازگشت به لبنان، برادرم حسین، پذیرش مسئولیت، دبیرکلی حزب‌الله، حضور در جبهه، خودرویی که سفیر مرگ بود، آشنایی با امام، امام شد مقتدای من، دیدار با سید قائد، فوت امام، حمله اسرائیل به لبنان، جدایی از امل، ورود به سپاه، تشکیل حزب‌الله، شورای اول، شورای دوم، شورای سوم و ورود من، شورای چهارم و امامت سید قائد، شورای پنجم و جدایی شیخ صبحی، شورای ششم، شورای هفتم، استاد عزیزم سید عباس موسوی، شهید شیخ راغب حرب، حزب‌الله و علامه فضل‌الله، من پدر شهید شدم، عملیات شهادت‌طلبانه، عملیات شهید ابو زینب، عملیات مدرسه شجره، عملیات شهید الحی، عملیات شهید صلاح غندور، عملیات دیگر، بلال اخرس و حسین انیس ایوب، مشارکت احزاب دیگر در عملیات، گزینش شهادت‌طلبان، نامه‌هایی برای شهادت، حسرت شهادت” از عناوین و سرفصل‌های مطالب کتاب است. 
در بخش پی‌نوشت “خاطره سه دیدار، شهادت سید هادی نصرالله، وصیت‌نامه سید هادی نصرالله و نقش مصاحبه در تاریخ شفاهی” روایت می‌شود. در پایان کتاب عکس‌هایی از کودکی تا بزرگسالی سید حسن نصرالله در لباس‌ها و موقعیت‌های گوناگون مشاهده می‌شود. 

در بخشی از کتاب سید عزیز می‌خوانیم

“از زمان اشغال لبنان توسط صهیونیست‌ها در سال 1982 (که هم‌زمان شد با تشکیل حزب‌الله) تا سال 2000، رزمندگان مقاومت اسلامی مختلفی را برای ایستادگی در مقابل اشغالگران برگزیدند که یکی از مؤثرترین آنها عملیات استشهادی بود که در نهایت هم موجب فرار بدون قیدوشرط صهیونیست‌ها از لبنان در سال 2000 شد. گرچه تمامی عملیات مقاومت، قهرمانانه و جالب بود؛ ولی در برخی از آنها مسائلی رخ می‌داد که بسیار جالب‌تر می‌شد. دراین‌بین می‌توان به عملیات موسوم به عملیات «الشهید الحی» یا «شهید زنده» اشاره کرد. سید حسین نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان ماجرای این عملیات را در خاطره‌ای که در کتاب‌خواندنی «سید عزیز» منتشر شده روایت کرده است. خواندن این خاطره در سالروز جنگ 33 روزه حلاوتی خاص دارد. 

گفتنی است کتاب «سید عزیز» حاصل گفتگوی حمید داوود آبادی به سید المقاومه سید حسن نصرالله است: عملیات شهید الحی یا شهید زنده، نوعی عملیات استشهادی بود. او هم مثل دیگر شهادت‌طلبان، مقابل دوربین وصیت‌نامه خود را خواند. آمد و با من خداحافظی کرد و خیلی با هم صحبت کردیم. از این برادر خواسته شد که در منطقه‌ای خیلی عمقی، در مرز لبنان و فلسطین در داخل منطقه اشغالی، تعدادی بمب بزرگ بر سر راه کاروان صهیونیست‌ها کار بگذارد، سپس در نزدیک همان منطقه منتظر بنشیند و اقدام به انفجار بمب‌ها با بی‌سیم کند. بعدازاین که بمب‌ها را منفجر کرد، درحالی‌که خیلی خوب به سلاح، بمب و مواد منفجره مسلح بوده به‌تنهایی به کاروان حمله ببرد و با هر کس که زنده مانده است بجنگد و همه آنها را بکشد. وقتی کاروان آمد، او بمب‌ها را منفجر کرد و تعدادی از صهیونیست‌ها را کشت. سپس بر سرشان فرود آمد تا با آنها درگیر شود. به همه ماشین‌ها شلیک می‌کرد، اما صهیونیست‌ها به کوه‌ها گریخته بودند و او تنها مانده بود و کسی را پیدا نکرده بود تا خودش را بین آنها منفجر کند یا به آنها تیراندازی کند! او سالم برگشت. به او گفتم: “چرا زنده برگشتی؟” گفت: ”کسی را پیدا نکردم که مرا بکشد، خب برگشتم به مواضع خودمان.”

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه