کتاب «دلاوران عالی قاپو» نوشته بهزاد دانشگر، است؛ اثری ماندگار که مخاطب را به اعماق درخشانترین دوره تاریخی ایران، یعنی عصر صفویه در زمان شاه عباس دوم، میبرد. این کتاب در زمانی منتشر شده که بسیاری از جوانان و نوجوانان، بیشتر جذب سریالها و انیمیشنهای تاریخی کشورهای دیگر هستند و کمتر با تاریخ غنی و پرشکوه خود آشنا میشوند. کتاب با روایت مهیج و تاریخی خود، پلی است به گذشته باشکوه ایران، که هر ایرانی کنجکاو و علاقهمند به فرهنگ و تاریخ باید آن را بخواند و تجربه کند.
«دلاوران عالی قاپو» داستان جذاب و پرماجرای جوانی اهل کاشان است که نامزد خود را دزدیده شده میبیند و به قصد یافتن او یا گرفتن انتقام به اصفهان سفر میکند. مسیر پر پیچوخم او نیازمند نفوذ در دربار شاه عباس دوم و کاخ بلند و باشکوه عالی قاپو است، جایی که معماری و فرهنگ ایرانی در اوج شکوه خود قرار داشت. این روایت ترکیبی استادانه از تاریخ، هنر و داستانسرایی است که خواننده را در کنار هیجان و کشمکشها، با جزئیات زندگی و فضای تاریخی آن عصر آشنا میکند. بهزاد دانشگر با قلمی روان و مهیج، مخاطب را وارد فضای تاریخی و فرهنگی ایران صفوی میکند، جایی که نه تنها معماری بینظیر عالی قاپو بلکه فلسفه و هنر ایرانی در اوج خود بوده است. این کتاب علاوه بر داستانی دلنشین، به حفظ حافظه تاریخی ایرانیان کمک میکند و زمینه را برای درک عمیقتر نوجوانان و جوانان نسبت به تاریخ سرزمینشان فراهم میآورد. «دلاوران عالی قاپو» اثری است که میتوان آن را در کنار آثار تاریخی خواند و از آن لذت برد، چرا که در قالب داستانی هیجانانگیز، زیباترین دوران فرهنگی ایران را به یادمان میآورد.
نوجوانان و جوانانی که به دنبال کشف تاریخ ایران به شیوهای جذاب و داستانی هستند. علاقهمندان به تاریخ ایران به ویژه دوره صفویه و شاه عباس دوم. مخاطبانی که دوست دارند علاوه بر سرگرمی، دانش تاریخی و فرهنگی خود را افزایش دهند. دوستداران ادبیات تاریخی و داستانهای ماجراجویانه که تلفیقی از هنر و تاریخ را میپسندند.
من دروغ گفتم که یکه بزن کاشانم... من مامور مخفی در بارم... از تبریز میآیم. من و فرماندهام سهراب از یک توطئه خبردار شدیم... او را توی همان تبریز کشتند... همانهایی که دارند برای شاه دام میگذارند.... سهراب یک نامه به من داده ببرم عالی قاپو... توی اصفهان کس دیگری غیر از فرماندهام من را نمیشناسد.... قرار بود بشوم جزء گارد مخصوص مراقبت از کاخ عالی قاپو... جان مرشد کامل در خطر است. سلیم دیگر به زحمت میتوانست حرفی بزند. حتی نفس کشیدنش هم سخت شده بود. به زور از زیر لباسش یک لوله کاغذی که مهر و موم داشت بیرون کشید و گذاشت توی دستم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir