یکی از پر رمز و رازترین دوران نظام جمهوری اسلامی، ایام مقابلة این نظام نوپا با منافقان و گروههای ضد انقلابی بود که در دو سال اول پیروزی انقلاب، همچون قارچ در نقاط مختلف کشور بیرون آمده و دست به مخالفتها و جنایتهای گوناگونی میزدند. در این میان، بیش از همه، منطقة کردستان، به دلیل موقعیت استراتژیکیاش، نقطة مناسبی برای گروههکها و عناصری شده بود که با هدف براندازی نظام، آهنگ رویارویی مسلحانه با آن کرده بودند. این گروهها و عناصر، که البته پایگاهی در بین مردم نداشتند، با حمایت غرب و تبلیغات پرهیاهوی واهی و به دنبال آن، جذب عدهای جوان ساده، در میان شهرها، روستاها یا در دل کوهها و دشتهای منطقه نفوذ کرده، جنایتهای زیادی به بار آوردند. آنان بیرحمانه به کشتار مردم بیگناه و نظامیانی پرداختند که مانع تحقق اهدافشان میشدند. وحشیانهترین اقدامات آنان شاید بریدن سر سربازان و پاسدارانی باشد که در آن روزگار وحشت زیادی را در بین مردم پدید آورده بود و بخشی از انرژی نظام نوپا صرفِ رویارویی با این گروهکها شده بود. از میان این گروهها و احزاب، حزب دموکرات و حزب کومله دو حزبی بودند که با پشتیبانی کشورهای غربی و رژیم بعثی عراق با قدرتی بیش از احزاب دیگر ظاهرشدند و با استقرار در مناطق گوناگون کردستان، داعیة جدایی کردستان از ایران و براندازی نظام جمهوری اسلامی را داشتند. این دو حزب با اقدامات خرابکارانة خود آسیبهای زیادی به زیرساختها، تأسیسات، مراکز و شهرها و روستاهای منطقه کردستان زده، عده زیادی از مردم عادی و جوانان این مرز و بوم را به شهادت رساندند و امنیت و آرامش را دچار اختلال جدی کردند.
چگونگی رویارویی با این احزاب و گروهکها و نفوذ در تشکیلات و ساختار آنان، از دغدغههای مهم نهادهای نظامی آن روز کشور بود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در این میان، نقش جدیتری در رویارویی و نبرد با این گروهکها و احزاب را بر عهده داشت. سربازان گمنام این نهاد، که اغلب در بخش اطلاعات و امنیت کوشا بودند، با جانفشانیهای فراوان توانستند شریانهای اصلی این احزاب را شناسایی کرده و به دنبال آن، با انجام عملیاتهای گوناگون ساختار گروهکها و سازمانها و احزاب مزبور را در هم بشکنند و البته در جریان این رویاروییها تعداد زیادی از این سربازان گمنام هم به شهادت رسیدند. سربازان گمنامی که برای نظام اسلامی و مردم ایران «آرامش و امنیت» را با نثار خون خود به ارمغان آوردند و به حق «چشمان آسمانی انقلاب اسلامی» لقب یافتند.
ضرورت معرفی این شهدای عزیز به عنوان الگوهای ارزشمند به جامعه، که تحقیق و پژوهشهای جدی را در پی دارد، به ایجاد انجمنی با نام «انجمن پیشکسوتان سپاس» انجامید. این انجمن مردم نهاد در طول چند سال فعالیتاش کوشیده است شهدای اطلاعات و امنیت و شهدای اطلاعات عملیات کشور را، که گمنام زیسته و همچنان گمنام ماندهاند، در قالب زندگینامه داستانی به جامعه معرفی کند. این انجمن در تازهترین اقدامش، کتابی به نام «کُرّ کرماشان» را منتشر کرده و در آن زندگی داستانی شهید منوچهر رضایی زنگنه را به روایت نشسته است.
داستان زندگی و شهادت منوچهر رضایی زنگنه یکی از شگفتانگیزترین رخدادهای دوران مبارزه با حزب دموکرات، یکی از سرسختترین و خشنترین احزاب مخالف نظام، است، شاید اگر این قصه دستهالیوود میافتاد به یقین یکی از ماندگارترین فیلمهای جهانیاش را بر پایه همین داستان که نه، واقعیت عینی زندگی منوچهر رضایی میساخت. زندگی این مرد به حدی شگفتانگیز است که حتی شنیدنش نیز نفسها را در سینه حبس میکند. او که یک نیروی سپاهی اطلاعات و امنیت است بر پایة دستورات مافوقهایش به عمق تشکیلات حزب دموکرات نفوذ میکند و با مهارت و صبر به حدی اعتماد دموکراتیها را به خود جلب میکند که در طول نه ماه نفوذ در حزب، به درجه سرپلی (از بالاترین درجات نظامی در تشکیلات حزب) دست مییابد اما ...
کتاب «کرّ کرماشان» بر پایه تاریخ شفاهی گردآوری اطلاعات شده سپس به قلم معصومه جواهری در ژانر (گونه) زندگینامه داستانی تدوین شده است. مهارت نویسنده در این اثر، البته،کشش و جذابیت قصه و داستان را چند برابر ساخته است. جواهری در بخشهای زیادی از کتاب، با فلشبکهای به موقع و درست خواننده را به عمق خاطراتِ نهفته در درونِ ذهن رضایی زنگنه از دوران کودکی و نوجوانی میبرد و بلافاصله ذهن خوانندهاش را به ادامة قصة زندگی رضایی، که دوران نفوذ او در حزب دموکرات یا دوران بازداشت او توسط پاسدارهاست، میکشاند. این رفت و برگشتها به نوعی کشش داستان را بیشتر و چاشنی باورپذیری آن را زیادتر ساخته و روایت خطی و خستهکننده را از قصه دور کرده است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir