به گفته خود نیل او زندگی پر فراز و نشیبی داشته و توانسته پس از چهل سال زندگی عادی و تحمل درد و رنج های خیلی، با نزدیک شدن به خداوند، به حد گفتگو با خدا برسد و موفقیت های بی شماری بدست آورد. نیل دونالد والش کودکی خود را همراه با عقاید خرافاتی مادر و در کل آغشته با فکر کردن کاتولیکی افراط گرایانه می داند که همین سبب مسائل شدید روانی برای او در طول زندگی شده است.
نیل دونالد والش می گوید که در شبی که از تمام کس و تمام چیز بریده بود ناگهان به خواب فرو رفت و در حالتی بین خواب و بیداری با خدا رابطه برقرار کرد و در نهایت حاصل گفتگوهای خود را در قالب کتاب هایش دراختیار دیگرین قرار داد.

نیل دونالد والش هرگز ادعا نکرده است که دارای توانایی های ویژه معنوی است. او فقط مردی نادلگرمی بود که یک روز قلم به دست گرفت تا جواب بعضی از سوالاتی را که داشت بگیرد. زمانی سوالات خود را با خدا مطرح کرد، فهمید که خدا به طور مستقیم و از طریق قلم او به آنان جواب می دهد. و نتیجه آنان مجموعه ای از کتاب های دلبرا و عمیق بود که زندگی خوانندگان خود را در سراسر جهان تغییر داده است.
در "گفتگو با خدا" جلد دوم، نیل دونالد والس و خدا بحث خود را دنباله می دهند و به مباحث عمیق تری نسبت به مباحث شخصی مطرح شده در جلد اول کتاب می پردازند. آنان در مورد وقت، فضا، سیاست، و حتی سکس صحبت می کند. این گفتگو نظر صادقانه ای در مورد باارزشترین مسائل موجود در کره زمین به ما می دهد.