به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







خلبان جنگ









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

خلبان جنگ اثری از آنتوان دو سنت‌اگزوپری، نویسنده و خلبان مشهور فرانسوی، است که خاطرات او را از دوران خدمتش در نیروی هوایی فرانسه در سال 1940 روایت می‌کند. این کتاب بیش از آنکه صرفاً گزارشی از مأموریت‌های نظامی باشد، سفری به درون روح انسان در مواجهه با جنگ است. اگزوپری که به‌شدت تحت تأثیر تجربیات خود در جنگ قرار گرفته، نگاهی عمیق و فلسفی به معنای جنگ، ایثار، ترس و وظیفه دارد.

درباره کتاب خلبان جنگ

این کتاب به روایت یکی از مأموریت‌های اگزوپری به‌عنوان خلبان شناسایی بر فراز شهری به نام اراس می‌پردازد. او در این عملیات در دل جنگ جهانی دوم، با خطرات بی‌شمار و فشار روحی شدیدی روبه‌رو می‌شود. اگزوپری نه‌تنها از سختی‌های پرواز در شرایط جنگی می‌نویسد، بلکه از همرزمان خود یاد می‌کند که جانشان را در این راه فدا کرده‌اند.در آن زمان، فرانسه تنها پنجاه خلبان شناسایی داشت و از میان بیست‌وسه نفرِ گروه اگزوپری، در روزهای نخست حمله آلمان، هفده نفر کشته شدند. او این واقعیت تلخ را به زیبایی با جمله‌ای تأثیرگذار توصیف می‌کند: «مانند لیوان‌های آبی که بر آتش جنگل بریزند.»نثر اگزوپری، مانند سایر آثارش، فراتر از یک گزارش جنگی است. او با قلمی شاعرانه، تصویری از اضطراب، امید و معنای واقعی مبارزه ترسیم می‌کند و جنگ را نه صرفاً از منظر درگیری‌های نظامی، بلکه به‌عنوان تجربه‌ای انسانی و پر از تضادهای احساسی به تصویر می‌کشد.

خواندن کتاب خلبان جنگ را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

خلبان جنگ برای علاقه‌مندان به ادبیات جنگ، تاریخ و خاطرات واقعی مناسب است. این کتاب نه‌تنها برای خوانندگان علاقه‌مند به هوانوردی و جنگ جهانی دوم جذاب خواهد بود، بلکه دوستداران ادبیات فلسفی نیز از دیدگاه اگزوپری درباره معنای جنگ و فداکاری لذت خواهند برد. همچنین، اگر کسی از خواندن آثار دیگر این نویسنده، مانند شازده کوچولو، لذت برده باشد، احتمالاً سبک روایت و تفکرات عمیق او در این اثر نیز برایش تأمل‌برانگیز خواهد بود.

در بخشی از کتاب خلبان جنگ می‌خوانیم:

چون پاره‌ای از وجود یارانم هستم، هر کاری هم که بکنند طردشان نمی‌کنم. دربرابر دیگران هم هرگز درباره‌شان رجز نخواهم خواند. اگر امکان داشته باشد از آن‌ها دفاع کنم، دفاع می‌کنم. اگر شرمسارم کنند، این شرمساری را در دلم نگه می‌دارم و خاموش می‌مانم. هر نظری هم درباره‌شان داشته باشم، هرگز علیه‌شان شهادت نخواهم داد. یک شوهر هرگز از این خانه به آن خانه نمی‌رود تا دربرابر همسایه‌ها جار بزند زنش خطاکار است. او به این ترتیب شرافتش را نجات خواهد داد. چون زنش جزئی از خانه‌اش است. نمی‌تواند با رسوا کردن او برای خودش آبرو بخرد. فقط پس‌از این‌که به خانه‌اش برگشت حق دارد خشمش را ابراز کند.
به این ترتیب من هم خودم را از شکستی که بیش‌تر وقت‌ها باعث شرمندگی‌ام خواهد شد، کنار نمی‌کشم. من جزئی از فرانسه هستم. فرانسه‌ای که رنوارها، پاسکال‌ها، پاستورها، گیومه‌ها، هُشده‌ها و در عین حال بی‌عرضه‌ها، سیاستمدارها و متقلب‌ها را در دامانش پرورانده. اما به‌عقیده‌ی من خیلی ساده است که آدم اولی‌ها را بپذیرد و هرگونه خویشاوندی با بقیه را انکار کند.
شکست، تفرقه ایجاد می‌کند. شکست آن‌چه را ساخته شده از هم می‌پاشد. در آن تهدید مردن وجود دارد. من با انداختن مسئولیتِ فاجعه به‌گردنِ کسانم که سوای من فکر می‌کنند، در این تفرقه‌ها شرکت نمی‌کنم. از این محاکمه‌های بدون داور هیچ نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. ما همگی‌مان شکست‌خورده‌ایم. من هم جزو شکست‌خورده‌ها هستم. هُشده مسئولیت شکست را جز به خودش به گردن کس دیگری نمی‌اندازد. به خودش می‌گوید: «من، هُشده، منِ فرانسوی، ضعف به‌خرج داده‌ام. فرانسه‌ی هُشده هم ضعف به‌خرج داده. من در آن ضعیف بوده‌ام و آن در من.»
اگر بپذیرم که به‌وسیله‌ی خانواده‌ام خوار و خفیف شده‌ام، می‌توانم در آن اثر بگذارم. این خانواده به من تعلق دارد، هم‌چنان که من به آن. اما اگر این خوار و خفیف‌شدن را نپذیرم، خانواده هرگونه که دلش بخواهد از هم خواهد پاشید و من، اگرچه سر تا پا غرق افتخار، اما بی‌ثمرتر از یک مرده، تنها باقی خواهم ماند.

برچسب ها :

ادبیات فرانسه

کتاب‌های مشابه