این اثر به صورت یک رشته روایات گزارش مشهودات با پشتوانهای از تفکراتی با معنای اخلاقی زیبا عرضه شده است.
در آخرین فصل این اثر است که سنت اگزوپری اصولی را طرح میکند که انسان دوستی او بر آنها مبتنی است. در نظر او، یگانه ارزش و یگانه حقیقتی که بر فکر انسانی تحمیل میشود همان ارزش و حقیقتی است که در باطن انسان است، چون انسان باز نمود آرمانی ماهیت یکایک ماست. وی میگوید: «در انسان همه چیز تناقض آمیز است.» از این رو، حقیقت ثابت کردنی نیست، تأیید شدنی است. حقیقت در عمل افردای رخ مینماید که خواست و آرزو و ایمان و لبخندی به آنها یگانگی میبخشد و این احساس را در آنان پدید میآورد که چیزی برتر از خود را مبادله میکنند و از درجهی فردیت به پایگاه انسانیت میرسند. بدین سان، «تنها هنگامی که با برادران خود، در پرتو هدفی مشترک که در بیرون از وجود ما جای میگیرد، پیوند مییابیم تنفس میکنیم و تجربه به ما نشان میدهد که دوست داشتن به هیچ روی این نیست که به یکدیگر بنگریم، بلکه این است که با هم یک جهت را بنگریم». بنابراین، سنت اگزوپری فضایل عشق را، که راهگشای راه ایماناند، از فضایل عقل، که به شک راهبرند، برتر میشمارد. وی چنین می اندیشد که آدمی به طبعیت شایستهی انسان بودن نیست و برای نیل به این شایستگی باید هر آن چه به فرد پرستی پیوندش میدهد به دور افکند و، در عین حال، از آن دست بشوید که فقط از نعمات مادی بهرهور شود. وی، با فراخواندن ما به کشف شریفترین رضای نفس در ایثار و خاکساری، میخواهد ذوق توجه به کل را به ما تلقین کند. زمین انسانها، که از کیفیت شاعرانهی هر چه مرغوبتری سرشار است و با نثری تمام جا افتاده و کاملاً ممنطبق بر معنی نوشته شده، یکی از کتابهای ستودنی است که بجا و به موقع برای انسانها معنایی را که به سرنوشت در جهان امروزی باید داد روشن میسازد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir