به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







مجموعه اشعار محمد علی بهمنی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

دوره‌ی معاصر غزل با چهره‌هایی همچون بهار و شهریار جوانه می‌زند و با حضور رهی معیری و هوشنگ ابتهاج «سایه» و بانو سیمین بهبهانی به‌بار می‌نشیند. دهه‌ی پنجاه شمسی شاهد ظهور چهره‌ای است در غزل که استیل و زبان خاص خود را دارد. محمدعلی بهمنی که از کودکی و نوجوانی شیفته‌ی سرودن است به‌جای مدرسه سر از چاپخانه درمی‌آورد. در ده‌دوازده سالگی چاپخانه‌ی «تابان» در خیابان ناصرخسرو محل کار او بود که مجله‌ی «روشنفکر» در آن چاپ می‌شد. این مجله صفحه‌ی شعری داشت به‌نام «هفت‌تار چنگ» که از سوی زنده‌یاد فریدون مشیری نظارت می‌شد. اتّفاقی در این باره راه بهمنی را برای رسیدن به شعر و آفرینش ادبی هموار می‌کند. این روایت بهمنی است از ماجرا :

«… روزی در قسمت فرم‌بندی داشتم یواشکی شعرهای حروف‌چینی شده و آماده‌ی غلط‌گیری و چاپ را نگاه می‌کردم که متوجه شدم قسمتی از شعر شاعری را نمی‌شود به‌آسانی قسمت‌های دیگرش خواند. وزن‌اش خراب بود. با زبان بی‌زبانی به آقای صفحه‌بند گفتم این شعر غلط است. و آقای صفحه‌بند که شاید خستگی کار بی‌حوصله‌اش کرده بود با عصبانیت جواب داد: “این فضولی‌ها به تو نیامده بچّه!”

اما ساعتی بعد همراه مردی که لبخندی فراموش‌نشدنی بر لب داشت به سویم آمد و مرا به مرد همراه نشان داد و گفت: “این بچه را می‌گفتم.”

آن مرد که بعد دانستم فریدون مشیری است، زودتر از من سلام کرد و دست مهربانش را بر شانه‌ام گذاشت و گفت: “شعر دوست داری؟” باور کنید تا آن زمان هیچ‌کس این‌قدر مهربان با من حرف نزده بود، آن هم درباره‌ی
شعر که نمی‌شناختمش امّا عاشقش بودم. زبانم مثل دست و پایم گم شده بود. آن مرد خوب گویا متوجّه احوالم شده بود، مهربانی را بیشتر کرد و پرسید: “از کجا فهمیدی این شعر غلط است؟” گفتم: “به روانی قسمت‌های بالا و پایینی‌اش نیست.”

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه