به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
10 ٪
۱۶۵٬۰۰۰
۱۴۶٬۹۰۰
تومان
افزودن به سبد خرید

کتاب‌های مشابه







ناتا









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

درباره کتاب ناتا:

می‌خواهید یک رمان مذهبی خوب بخوانید؟ پدری به دلیل فقر و تنگدستی دخترکش را به بردگی میفروشد تا بتواند خرج و مخارج درمان دختر کوچک‌تر خود را تامین کند و دخترک هم راضی می‌شود تا برده باشد. این داستان روایتی تاریخی از دوران صدر اسلام است و زندگی ناتا دختری 11ساله را روایت می‌کند که به عنوان کنیز از یک کشور آفریقایی به مدینه آورده می‌شود و همزمان با نبوت حضرت محمد (ص) همسایه حضرت فاطمه می‌شود. فصل اول داستان به روایت این روزهای دختر و شرح بیچارگی‌های او می‌گذرد و در فصل دوم راوی تغییر می‌کند. او که در خانه خوله بنت سعد دختر بزرگ یثرب به کنیزی پذیرفته شده حرف‌های عجیب و امیدبخشی می‌شنود.

کتاب ناتا را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

اگر می‌خواهید یک رمان مذهبی خوب بخوانید و در کنارش با نگاه اسلام به زنان آشنا بشوید این کتاب را به شما توصیه می‌کنیم و از بهترین نمونه هایی است که می‌توانید در بازار کتاب پیدا کنید. داستان ناتاف داستان خیلی روانی است و به هنگام خواندن آن انگار در حال تماشای یک فیلم و خواندن یک سناریو هستید. با ناتا به 1400سال پیش می‌روید و معنی تبعیض نژادی را کاملا حس می‌کنید. کتاب ظهور اسلام را بسیار امیدبخش به تصویر کشیده و شرایط عرب جاهلی را هم برای خواننده بازگو می‌کند. این کتاب را می‌توان برای نوجوانان و جوانان دبیرستانی تهیه کرد.

بخشی از کتاب ناتا:

همهٔ اهل خانه، یک‌صدا شهادتین گفتیم و مسلمان شدیم. کاش می‌شد زمان در همان لحظه بایستد و من تا ابد، در حال خوش نومسلمانی بمانم. بعد از مسلمان‌شدن، بی آن‌که علتش را بدانیم، هم‌دیگر را در آغوش کشیدیم. پدرم مرا در آغوش گرفت و پیشانی‌ام را بوسید. این اولین بوسهٔ پدر بر صورتم بود. فرصت را غنیمت شمردم و دستاتم را دورکمرش گره زدم و یک دل سیر، درآغوشش کشیدم. هرلحظه منتظر بودم دستم را پس بزند؛ اما دوباره خم شد و سرم را بوسید. از آغوش پدر درآمدم. عمره بانو دستانش را برای بغل‌گرفتنم باز کرد. از این آغوش، به آغوش دیگر می‌رفتم. قیس را بغل کردم و بوسیدم. بعد ثابت وخواهران و برادران کوچک‌ترم را بغل کردم و بوسیدم؛ حتی زنان پدرم را در آغوش کشیدم. این همه محبت، فقط با گفتن همان دو جمله بین ما ایجاد شد. اعجاز مسلمانی مهربانی است. شنیده بودم مسلمانان مهربانند؛ اما داشتم این معجزه را به چشم می‌دیدم.

گفتم: «فدک که فدای تار مویی از سر حسن وحسین.» اسماء نگاهی غم‌بار به من انداخت و گفت: «خلقت زمین و آسمان برای وجود فاطمه است. او برای نخلستان اشک نمی‌ریزد؛ برای حقی که از او و تمام مسلمانان، از امروز تا قیامت سلب شده، گریه می‌کند.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه