جاناتان مرغ دریایی صبح بود. خورشید پهنهی دریا را درخشان کرده بود و یک مایل دورتر قایقی همنشین آب شده بود و برای پرندگان آن اطراف، این یعنی صبحانه. هزاران مرغدریایی که برای تکهای غذا اینور و آنور میپریدند. و با هم درگیر میشدند، قشقرقی راه انداخته بودند که نوید روز پر جنبوجوش دیگری را میداد. اما کمی آن طرفتر، دور از هیاهو و درگیری و قایق و ساحل، جاناتان مرغدریایی مشغول تمرین بود. انتشارات شمشاد
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir