به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







داستان - ساختار سبک و اصول فیلمنامه نویسی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

رابرت مک‌کی، فیلمنامه‌نویس و منتقد آمریکایی؛ کتاب «داستان» را در سال 1997 منتشر کرد. او بعد از سید فیلد مشهورترین استاد فیلمنامه‌نویسی در جهان است و فیلمنامه‌نویسان فراوانی زندگی حرفه‌ای خود را مدیون کتاب داستان او هستند. مک‌کی بعد از انتشار کتاب و باتوجه‌به استقبال بالای مخاطبان، به مدت بیست و پنج سال سمینارهایی را بر مبنای همین کتاب برگزار کرد و کارگردانان معروف دنیا در این جلسات شرکت می‌کردند. این کتاب امروزه به‌عنوان کتاب آموزشی در دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های سینمایی دنیا تدریس می‌شود و جایگزین کتاب‌های قدیمی آموزش فیلمنامه‌نویسی شده است.

درباره کتاب داستان رابرت مکی

بشر از دیرباز پرسش ارسطو را به چهار طریق پاسخ گفته است: فلسفه و م، دین و هنر و کوشیده تا به کمک آن‌ها معنایی برای زندگی بیابد. اما امروزه چه کسی جز برای گذراندن یک امتحان، هگل یا کانت می‌خواند؟ علم که زمانی مفسر و تبیین‌کنندۀ اصلی به‌حساب می‌آمد، تعریف گنگ و پیچیده‌ای از زندگی ارائه می‌دهد. کیست که بتواند فارغ از شک و تردید به سخنان اقتصاددانان، جامعه‌شناسان و سیاست‌مداران گوش بسپارد؟ و به‌زعم بسیاری مذهب نیز به مراسمی توخالی و پوچ برای مخفی‌کردن ریا و تزویر مؤمنان بدل شده است. درحالی‌که ایمانمان به ایدئولوژی‌های سنتی کم‌رنگ می‌شود به منبعی بازمی‌گردیم که هنوز به آن اعتقاد داریم: هنر داستان‌گویی.
در حال حاضر دنیا در چنان حجم وسیع و با چنان اشتهای شدیدی به مصرف فیلم، رمان، تئاتر و تلویزیون مشغول است که هنرهای داستان‌گو به نخستین منبع الهام بشر که در جستجوی نظم و شناخت زندگی است بدل شده‌اند. عطش ما برای داستان انعکاسی است از نیاز عمیق بشر به یافتن الگوهای زندگی نه صرفاً به‌عنوان یک عمل فکری و ذهنی بلکه در قالب تجربه‌ای کاملاً شخصی و عاطفی. به کلام ژان آنوی نمایشنامه‌نویس، «داستان به زندگی شکل می‌دهد.»

خواندن کتاب داستان؛ ساختار، سبک و اصول فیلمنامه‌نویسی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند اصول فیلم‌نامه‌نویسی را به‌صورت حرفه‌ای بیاموزند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب داستان؛ ساختار، سبک و اصول فیلمنامه‌نویسی

افول داستان تصور کنید هر روز در سراسر جهان، تعداد صفحاتی را که از کتاب‌های داستانی ورق می‌خورد، نمایش‌هایی که به صحنه می‌رود، فیلم‌هایی که به نمایش درمی‌آید، نمایش بی‌وقفه کمدی و درام در تلویزیون، چاپ و پخش بیست‌وچهارساعته اخبار، قصه‌هایی که قبل از خواب برای بچه‌ها تعریف می‌شود، لاف و گزاف‌های درون قهوه‌خانه‌ها و در یک‌کلام اشتهای سیری‌ناپذیر بشر برای داستان. داستان نه‌تنها پربارترین و شایع‌ترین فرم هنری است؛ بلکه رقیبی جدی برای دیگر فعالیت‌های ما کار، بازی، خوردن غذا، ورزش - در ساعات بیداری است. ما به همان اندازه که می‌خوابیم، گوینده و شنونده داستانیم - و تازه در خواب نیز به رؤیا فرومی‌رویم، چرا؟ چرا چنین بخش بزرگی از زندگی ما درون داستان‌ها می‌گذرد؟ زیرا به قول کنِت برک منتقد، داستان‌ها ابزار زندگی‌اند.
هر روز به دنبال پاسخی برای پرسش ابدی ارسطو در کتاب اخلاق هستیم: چگونه باید زندگی خود را گذراند؟ اما پاسخ را نمی‌یابیم؛ زیرا در پس پرده ساعات بیداری‌مان پنهان است، ساعاتی که به تلاش برای هماهنگ‌کردن امکانات با رؤیاها، تلفیق فکر و احساس و جامه عمل پوشاندن به تمایلات می‌گذرد. ما در ماشین پرخطر زمان به‌پیش می‌رویم. اگر لحظه‌ای توقف کنیم تا به قالب و معنا دست یابیم زندگی تغییر شکل می‌دهد: نخست جدی، سپس کمیک؛ ساکن، پرشتاب؛ بامعنا، بی‌معنا. حوادث مهم جهان خارج از اراده و اختیار ما روی می‌دهند و حوادث زندگی خودمان نیز به‌رغم همه تلاشی که برای به دست‌گرفتن لگام زندگی می‌کنیم غالباً مهار ما را به دست دارند.
بشر از دیرباز پرسش ارسطو را به چهار طریق پاسخ گفته است: فلسفه، علم، دین و هنر و کوشیده تا به کمک آنها معنایی برای زندگی بیابد. اما امروزه چه کسی جز برای گذراندن یک امتحان، هگل یا کانت می‌خواند؟ علم که زمانی مفسر و تبیین‌کننده اصلی به‌حساب می‌آمد، تعریف گنگ و پیچیده‌ای از زندگی ارائه می‌دهد. کیست که بتواند فارغ از شک و تردید به سخنان اقتصاددانان، جامعه‌شناسان و سیاستمداران گوش بسپارد؟ و به‌زعم بسیاری مذهب نیز به مراسمی توخالی و پوچ برای مخفی‌کردن ریا و تزویر مؤمنان بدل شده است. درحالی‌که ایمانمان به ایدئولوژی‌های سنتی کم‌رنگ می‌شود به منبعی بازمی‌گردیم که هنوز به آن اعتقاد داریم: هنر داستان‌گویی.
در حال حاضر دنیا در چنان حجم وسیع و با چنان اشتهای شدیدی به مصرف فیلم، رُمان، تئاتر و تلویزیون مشغول است که هنرهای داستان‌گو به نخستین منبع الهام بشر که در جست‌وجوی نظم و شناخت زندگی است، بدل شده‌اند. عطش ما برای داستان انعکاسی است از نیاز عمیق بشر به یافتن الگوهای زندگی، نه صرفاً به‌عنوان یک عمل فکری و ذهنی بلکه در قالب تجربه‌ای کاملاً شخصی و عاطفی. به کلام ژان آنوی نمایشنامه‌نویس، «داستان به زندگی شکل می‌دهد».
این اشتیاق به داستان از دید برخی صرفاً نوعی تمایل به سرگرمی است، نوعی فرار از زندگی به‌عوض کندوکاو در آن. اما باید پرسید که سرگرمی در نهایت چه معنایی دارد؟ سرگرم‌شدن یعنی شرکت در مراسم داستان به‌خاطر هدفی که به لحاظ عقلی و عاطفی ارضاکننده است. برای بیننده فیلم، سرگرمی مترادف است با مراسم نشستن در سالن تاریک، تمرکز بر روی پرده به‌منظور تجربه‌کردن معنای داستان و به همراه آن، تحریک عاطفی شدید و حتی گاهی دردناک، و با عمیق‌تر شدن معنی، رسیدن به ارضای کامل آن عواطف.

کتاب‌های مشابه