کتاب زمین زهری، یک رمان است که به زبان فارسی نوشته شده و بخشی از ادبیات افغانستان به شمار میآید. این کتاب داستان مردی را روایت میکند که به عنوان یک مینروب در افغانستان کار میکند. او سالهاست که در درهها و کوهستانهای افغانستان مشغول خنثی کردن مینها است و این کار را به عنوان یک شغل خطرناک و تنهایی میداند. کتاب به صورت تکگویی نوشته شده و داستان مردی را روایت میکند که در شرایط خطرناک کار میکند. از لغات فارسی دری استفاده شده و در انتهای کتاب واژهنامهای برای توضیح اصطلاحات آورده شده است. این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات داستانی افغانستان و کسانی که به داستانهای اجتماعی و انسانی علاقه دارند، مناسب است.
کتاب زمین زهری داستان مردی را روایت میکند که از سال 2001 به عنوان یک مینروب کار میکند و سالهاست که در درهها و کوهستانهای افغانستان مشغول خنثی کردن مینها است. او این کار را به عنوان یک شغل خطرناک و تنهایی میداند که هر لحظه ممکن است به مرگ او بیانجامد. کل کتاب به صورت تکگویی نوشته شده است و راوی به تفصیل در مورد تجربیات و احساسات خود در حین کار مینروبی صحبت میکند. او از تنهایی و خطر این شغل میگوید و چگونگی مواجهه با مینهای مختلف را توضیح میدهد. راوی به شرایط کار خود اشاره میکند، از جمله اینکه قراردادش هفته به هفته تمدید میشود و او تنها در درهها و کوهستانها کار میکند. او از راننده و مهندس ناظر صحبت میکند که هر هفته برایش آذوقه میآورند و مینهای خنثی شده را با خود میبرند. راوی با چهرههای مختلفی مواجه میشود، از جمله طالبها و دولتیها، که هر کدام او را برای خود میخواهند. این بخش به چگونگی تعاملات اجتماعی او در این شرایط خطرناک اشاره دارد. او به فلسفه کار خود میپردازد و میگوید که اگرچه این کار خطرناک است، اما او قصد ترک آن را ندارد، زیرا تصوری از شغل دیگر ندارد. او این کار را به عنوان یک وظیفه برای پاک کردن زمین از مینها میداند.
خواندن کتاب "زمین زهری" را میتوان به همه دوستداران ادبیات داستانی به ویژه ادبیات افغانستان پیشنهاد کرد. این کتاب برای کسانی که به جنگ، مهاجرت، و تحولات اجتماعی و سیاسی علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که میخواهند به عمق تجربیات انسانی در شرایط سخت و خطرناک پی ببرند، این کتاب یک گزینه خوب است. این کتاب تصویری زنده از شرایط سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی افغانستان ارائه میدهد. روایت تکگویی از یک مینروب که سالها در درههای افغانستان کار میکند، خواننده را درگیر میکند. تأملات راوی در مورد شغلش و مینهایی که خنثی میکند، خواننده را به تفکر وامیدارد.
«سالهاست چرس میکشم و این هم از اقلامی است که مهندس یا انجنیر هر پایان هفته با دیگر اقلام از قبیل مواد غذایی و کتاب و کاغذ برایم میآورد. حساب نکردهام ولی اگر حساب میکردم شاید در تمام این سالها نزدیک به یک تُن چرس دود کرده باشم. این رقم ارتباط مستقیم دارد با تعداد ماینهای استخراجشده. شاید حدود دوازدههزار ماین. اگر آنها را تقسیم روزهای کاریام کرده باشم، میشود روزی بیستوپنج تا سی ماین. و اگر این را هم تقسیم بر ساعات کاریام کنم، هر ساعت سه تا چهار ماین را کشف و استخراج کردهام. نمیتوانم بگویم کدام مرحله از کار وقت زیاد میبرد، کشف یا استخراج؟ گاه این و گاه آن. شده زمانهایی که ساعتها در جستوجوی ماینی بودهام در میان علفزار و سنگزار، عقربهٔ دستگاه فلزیاب مدام تکان میخورده و صدای بوق خفیف دستگاه بر صدای جیرجیرک اعماق زمین چربش میگرفته است. از ماین دور میشدهام و نزدیک میگشتهام تا بعد کشف کنم به چه ظرافتی آن را در میان بتههای خار یا خاک راه و بیابان پنهان کردهاند. و باز هم شده است زمانهایی که نصف روز تمام را اختصاص داده باشم به استخراج ماینی. در ساخت بعضی از ماینها چنان پیچیدگیای به کار بردهاند که به من احساس یک جراح مغز را میدهد که با تکان کوچکی از انگشت ممکن است نورونهایی آسیب ببینند و بیمار بخش مهمی از آگاهی و حواسش را از دست بدهد. کار پیچیدهای است استخراج ماین یا، بهقول مهندس افغان، خنثیسازی آن. باید راه این کار را آموخته باشی. من اگرچه تنها آموزشی کوتاه برای این کار دیدهام ولی از آن به بعد هرچه بوده تجربه بوده است. مادر دانش من همین تجربههای عمیق من است در این زمینه. آنچنان در این کار خبره شدهام که بهضرس قاطع میتوانم ادعا کنم در روی زمین تنها من هستم که در عرصهٔ کشف و استخراج ماین قابلیت دارم.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir