کتاب خاتون و قوماندان نوشته مریم قربانزاده، روایت زندگی امالبنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی معروف به (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون است. شهید علیرضا توسلی فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون است. لشکری متشکل از مجاهدان افغان که در عملیات بسیار حضور پررنگی داشت و در آزادسازی شهرهای مهمی همچون حلب نقشی کلیدی ایفا کرد. ابوحامد مردی بود که سالیان فراوانی را در جنگ و جهاد گذرانده بود. او در سالهای نوجوانی بسیجی جبهههای دفاع مقدس بود و در دهه هفتاد شمسی در سرزمین مادری در مقابل طالبان جنگید؛ اما مقصد نهایی او حریم زینبی بود و سرانجام پاداش سالها دویدن در میدانهای نبرد را با امضای سرخ شهادت دریافت نمود. راوی این کتاب و کتابهایی همانند کتاب اسم تو مصطفاست، پاییز آمد، وایت بیقراری و.....سران شهیدان هستند؛ بانوانی که امنیت کشور عزیزمان را مدیون صبوری و ازخودگذشتگی آنان هستیم.
کتاب «خاتون و قوماندان» روایت عاشقانه و صادقانه همسر علیرضا توسلی، امالبنین حسینی، از پانزده سال زندگی و دلدادگی است. مریم قربانزاده با حفظ امانت راوی خاطرات تلخوشیرین این زوج مهاجر شده و با قلمی دلنشین و صمیمی روایتی جذاب تقدیم مخاطب کرده است. این اثر اینک توسط نشر ستارهها به انتشار رسیده است. امالبنین حسینی دختری از سرزمین بامیان افغانستان است که جنگ و درگیری باعث میشود در کودکی با خانواده به ایران مهاجرت کند. زندگی آنها بهعنوان یک خانواده مهاجر با مشکلات و سختیهای زیادی همراه است. پدرش از میان خواستگارهای فراوان امالبنین بر روی جوان مجاهدی دست میگذارد که از دار دنیا تنها خدا را دارد. زندگی این زوج مهاجر از همان ابتدا با دلتنگی و تنگدستی همراه است. علیرضا ماههای متمادی در افغانستان به جنگ مشغول است و امالبنین در ایران با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکند. اما عشق و صبری که این دو نثار یکدیگر میکنند کمک میکند از تمام این سختیها تنها خاطرهای خوش باقی بگذارند. مجاهدت امالبنین در تمام این سالها چیزی کمتر از جهادهای علیرضا ندارد. او در این پانزده سال مجبور میشود سه بار به افغانستان مهاجرت کند، زخمها و دردهای یک مجاهد را تیمار کند و در بدترین اوضاع اقتصادی و در دوری همسر سه کودک خردسال را بزرگ نماید. «خاتون و قوماندان» تصویری ماندگار از انسانهایی است که در سختترین لحظات باقدرت ایمانی زیبایی میآفرینند. شیرمردان و شیرزنانی که برای امنیت و آرامش ما از عزیزترین داشتههای زندگی خود گذشتند.
اگر به خواندن کتابهای زندگینامه علاقه دارید و دوست دارید با زندگی رزمندگان و شهدا آشنا شوید، کتاب خاتون و قوماندان یک انتخاب عالی برای شما است.
مردادماه سال 79 بود. من وارد نوزدهسالگی شده بودم. یک روز مامانِ عالیه، یکی از همسایهها با عکسی سهدرچهار به خانه ما آمد. گفت: «برادرم سیدامیر دوستی دارد که این عکسش است. در سپاه حضرت رسول کار میکند. آدم خوبی است. خیلی مؤمن است، اما پولی ندارد. به فکر پول درآوردن هم نیست. چون آدم خوب و باایمانی است، دوستانش دارند برایش آستین بالا میزنند».
قرار شد که مادرم با پدرم صحبت کند. سه روز بعد دوباره آمد و گفت: «برای دوست برادرم کار عاجل پیش آمد و رفت مأموریت؛ اما سپردیم زودتر بیاید. الان ایران نیست. رفته است افغانستان. قرار است وقتی بیاید در اولین فرصت خودش را هم بیاوریم».
عکس، دست ما ماند. آن زمان جنگ طالبان هم بود. همان زمان بابو هم یک خواستگار روحانی از اقوام خانم کوچکش آورده بود. بابو دو تا زن داشت. خانم بزرگ که بیبی بود و خانم کوچک که ما خالهبیبی صدایش میکردیم. پدرم گفت: نه. دخترعموی مادرم هم یک خواستگار فرستاده بود که امتیازات ویژهای داشت. تک پسر بود و وضع مالیاش هم بهتر از بقیه بود. پدرم باز گفت: نه!
پدرم وقتی عکس را دید، ابرویی بالا انداخت و گفت: «من دخترم را به این آدم میدهم!» این حرف پدرم از عجایب خلقت بود: این که به یک عکس اعتماد کند، بدون اینکه از پدر و مادر و کسب و کار این آدم بپرسد. من هم عکس را پیش خودم نگه داشتم و منتظر بودم که امروز و فردا بیایند و صاحب عکس را هم با خودشان بیاورند.
تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «خاتون و قوماندان»
بسمه تعالی
ـ سلام خدا بر شهید عزیز، علیرضا توسّلی، مجاهد مخلصِ فداکار و بر همسر پرگذشت و صبور و فرزانهی او خانم امّالبنین.
حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکردهام. برخی از آنها جداً تاثرانگیز است، ولی از سوی دیگر، حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همهی افغانها است.
دی 1401
ـ نوشتهی صفحهی مقابل بسیار زیبا و اثرگذار است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir