کتاب افراط در مصرفگرایی نوشته کیم هامفری، اثری است که به بررسی انتقادی و تحلیلی پدیده مصرفگرایی در جوامع غربی میپردازد و تلاش میکند تعادلی میان مصرفگرایی و ضدمصرفگرایی ایجاد کند. مصرفگرایی تنها به معنای مصرف کالا و خدمات نیست، بلکه تمایل پایانناپذیر به مصرف و اسراف در اقتصادهای ثروتمند را شامل میشود. کتاب نشان میدهد مصرفگرایی نه فقط یک رفتار اقتصادی، بلکه یک فرهنگ و جامعه مصنوعی است که تمام زندگی اقتصادی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. این اثر به نقد مصرفگرایی به عنوان یک گفتمان سیاسی، فرهنگی و اخلاقی میپردازد و به دنبال راهکارهایی برای کاهش این روند است، بدون اینکه به عقبگرد به دوران پیش از مصرف دعوت کند. نویسنده با رویکردی جامعهشناسانه، مصرفگرایی را به عنوان نماد وضعیت اجتماعی و اقتصادی فرد تحلیل میکند و مفهوم ضدمصرف را به عنوان واکنشی نوظهور در برابر افزایش مصرف معرفی میکند. کتاب اولین اثر تخصصی در حوزه ضدمصرفگرایی به شمار میرود و نویسنده که مدیر مرکز تحقیقات اجتماعی کاربردی دانشگاه RMIT ملبورن است، با تکیه بر پژوهشهای گسترده خود، تاریخ، نظریه و سیاست مصرف را بررسی میکند. این کتاب با تحلیل جامع و نظریهپردازی دقیق، منبعی مهم برای فهم بهتر مصرفگرایی و جنبش ضدمصرف در جوامع معاصر به شمار میرود.
مصرفگرایی تنها مصرف کالا و خدمات نیست، بلکه به تمایل پایانناپذیر به مصرف و اسراف روزمرهٔ اقتصادهای ثروتمند اطلاق میشود. نوعی از مصرف است که همیشه، بیشتر یا کمتر، بخشی از واقعیت روزمرهٔ زندگی غربی را تشکیل میدهد و دیده شده که در بدترین حالت، موجب ولخرجی و طمع، خودخواهی و افراط، بیمسئولیتی و قطع روابط اجتماعی بوده است. هرچند که در این میان پیچیدگی جالبی وجود دارد؛ از نظر منتقدان و مردم، مصرفگرایی همواره ضعف دیگران بوده است و تنها گاهی آن را بر دوش خودمان پذیرفتهایم. در یکی از دورانهای تاریخی مصرفگرایی، نظریهپردازان، محصولات بازار را با دید ایدئولوژیک و تجربی توصیف میکردند که به خود هویت و فردیت، موقعیت شخصی و وابستگی گروهی و به زندگی اجتماعی تبدیل میشوند. بنابراین، نظریهپردازان اغلب مصرفگرایی را تنها با عنوان فراوانی مادیات درنظرنمیگیرند، بلکه آن را در همهٔ زمینهها و همهجا اجتنابناپذیر میدانند. در این فرایند، بهنظرمیرسد که جامعهٔ مصرفکننده و فرهنگ همراه آن، چندین دهه (اگر نه قرنها) بهعنوان جامعه و فرهنگی مصنوعی شناخته شده است. جامعه و فرهنگی که در آن، صرفنظر از بالا و پایینهای نظام سرمایهداری جهانی، تمام زندگی اقتصادی و اجتماعی بهطورفزایندهای حول محور مصرفگرایی میچرخد. در چنین جامعهای ذهنیت و حساسیت فرد مصرفگرا بر هر دو جنبهٔ اجتماعی و فردی زندگی احاطه دارد. پدیدهٔ کالاشدگی بخش اصلی این فرایند را دربرمیگیرد که به معنای «وجود بازارسازی» است. یعنی ارائهٔ جنبههای بیشتری از زندگی روزمرهٔ ما بهعنوان کالا و یا چیزها و فعالیتهایی که توسط یک نظام مبادلهٔ مالی، خرید و فروش میشوند. حال با وجود اطلاعات روشنگری که در مورد تعاریف مصرفگرایی داریم، میتوانیم حدس بزنیم که موضوع «ضدمصرفگرایی» در چه مورد است و میتوانیم هدف منتقدین و مخالفین آن را درک کنیم. این یک گفتمان سیاسی و حساسیت فرهنگی و اخلاقی است که بهطورجامع بر درک عمومی، انتقادی و نظری مصرفگرایی غربی که در بالا ذکر شد، صورت میگیرد. درعینحال، یک حوزهٔ عملی و همچنین تحلیلی است که هدفمند و واضح بیان میشود و فرار از منطق مصرفگرایان غربی را درپیدارد، نه به این معنی که به عصر پیش از مصرف برگردیم، بلکه بهاینمنظور که چارهای برای تسریع روند نابودسازی مصرفگرایی بیندیشیم. دیدگاه نظری: کتاب مصرفگرایی را به عنوان یک فرهنگ و جامعه مصنوعی معرفی میکند که تمام زندگی اقتصادی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده است. نظریهپردازان مصرفگرایی را تنها فراوانی مادیات نمیدانند، بلکه آن را در همه زمینهها و همه جا اجتنابناپذیر میدانند. ضدمصرفگرایی: این کتاب اولین اثر تخصصی در حوزه ضدمصرفگرایی است و این مفهوم را به عنوان واکنشی نوظهور نسبت به افزایش مصرف معرفی میکند. ضدمصرفگرایی نه بازگشت به دوران پیش از مصرف، بلکه تلاش برای کاهش و کنترل مصرفگرایی است. کتاب به نقد جامع مصرفگرایی غربی به عنوان یک گفتمان سیاسی، فرهنگی و اخلاقی میپردازد و تلاش میکند راهکارهایی برای کاهش این روند ارائه دهد. نویسنده نشان میدهد که مصرفگرایی همواره به عنوان ضعف دیگران دیده شده و کمتر به عنوان رفتار خودمان پذیرفته شده است. مصرفگرایی به عنوان نماد وضعیت اجتماعی و اقتصادی فرد تحلیل میشود و پیچیدگیهای روانی و اجتماعی آن بررسی میگردد. کتاب به دنبال تعریف جدیدی از مصرفگرایی و اهداف آن در جهان معاصر است و به بررسی تاریخ، نظریه و سیاست مصرف میپردازد. این کتاب برای متخصصان جامعهشناسی، اقتصاد، پژوهشگران حوزه سیاستهای اجتماعی و فرهنگی، فعالان محیط زیست و هر کسی که به درک عمیقتر تأثیرات مصرفگرایی بر جامعه و فرد علاقهمند است، منبعی بسیار مفید و کاربردی محسوب میشود.
متخصصان و دانشجویان رشتههای جامعهشناسی و اقتصاد که میخواهند به درک عمیقتری از فرهنگ مصرف و نقد مصرفگرایی برسند. پژوهشگران حوزه سیاستهای اجتماعی و فرهنگی که به مطالعه جنبشهای ضدمصرفگرایی و راهکارهای کاهش مصرفگرایی علاقهمندند. فعالان محیط زیست و اجتماعی که دغدغه پیامدهای منفی مصرفگرایی و اسراف در جوامع ثروتمند را دارند. افرادی که میخواهند تأثیرات مصرفگرایی بر زندگی فردی و اجتماعی را بهتر بشناسند و راهکارهای واقعبینانه برای کنترل آن بیابند. کسانی که به دنبال تعادل میان مصرفگرایی و ضدمصرفگرایی و فهم بهتر این پدیده در جهان معاصر هستند. این کتاب با رویکردی جامع و انتقادی، نخستین اثر تخصصی در حوزه ضدمصرفگرایی است و برای همه علاقهمندان به تحلیلهای نوین اجتماعی و فرهنگی درباره مصرفگرایی، منبع ارزشمندی محسوب میشود.
«در ماهی که نوشتن این کتاب را شروع کرده بودم، یک سفر طولانی را برای ملاقات با دوستی عزیز و قدیمی ترتیب دادم. ما ناهار را دور میز چوب سیاه استرالیایی خوردیم که من بهخوبی با آن آشنا بودم. البته این بار بهعنوان مهمان نشسته بودم نه بهعنوان مشتری که برای خریدش چانه میزند. بعد از صرف غذا و نوشیدنی در اتاق پذیرایی، به اتاقی راهنمایی شدم که تغییر کرده بود. یکی از جدیدترین تلویزیونهای پشت تخت بزرگ، تقریباً همهٔ نگاهها را به خود معطوف میکرد. وسط اتاق رها شده و تازه تحویل بود، اما عجولانه وصلش کرده بودند. کنار یکدیگر و مقابل دستگاه، در اتاق نشیمنی ایستاده بودیم که بهنظرمیرسید دیگر نمیتوان بهعنوان یک اتاق کوچک متعلق به معماری ادوارد، به آن نگاه کرد. سکوت شیطنتآمیزی حاکم شده بود و بهنظرمیرسید دوستم (که از زمینهٔ کاری من در مورد مصرفگرایی مطلع بود) خودش را برای یک بحث جسورانه آماده کرده باشد. اما من به شکل عجیب و آرامی در حال تجربه احساس لذتی بودم که از حضور تلویزیون نبود، بلکه از اتفاقی بود که بهطور ناگفتنی در حال جریان بود. یک لحظه انسانی واقعی که شکل تئوری آن را بسیار کم میتوان در تفاسیر و مقالات یافت. من میتوانستم و میخواستم که ارزش این خرید را زیر سؤال ببرم، اما با اینحال، آنچه موجب آرامش خاطرم میشد این بود که «کالای خریداری شده»80ای که مقابلمان بود بهصورت خاص و سریع نشاندهندهٔ چیزی در مورد کسی که آن را خریده بود، نبود. نشان نمیداد که او حریص یا احمق، مادی یا انحصارطلب باشد و یا تشنه مقام و بیفرهنگ و بیملاحظه باشد. من این فرد را میشناختم و همچنین میدانستم که تصمیمهای بدون فکر اینچنینی، مضحکاند. این تصمیم نه تنها معرف او نبود، بلکه بهصورت ناخودآگاه رفتار مصرفگرایانهاش را به ابزاری برای ارزشگذاریاش تبدیل کرد. درواقع در آنجا مردی ایستاده بود که با روابط و فعالیتهای اجتماعیاش، من را شرمنده کرد و بهسادگی قطعهای نسبتاً بزرگ از یک فنآوری بهروز را تهیه کرده بود تا به من کالایی را نشان بدهد که بدون شک برای گذراندن اوقات خوش تماشای ورزش کریکت با فرزندانش، وسیلهٔ خوبی بود.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir