از وقتی راپیتن شش ساله شده بود، پدرش هفتهای دو شب او را به باشگاه میبرد.پدرش سر پول با دوستانش بیلیارد بازی میکرد و راپیتن کنار آنها میماند و تماشایشان میکرد.اوایل مدام خوابش میرفت، اما وقتی بزرگتر شد دیگر تا آخر بازی بیدار میماند...
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir