داستان این کتاب درباره دختری به نام سوفی هتر می باشد که پدر و مادرش از دنیا رفتهاند و او زیر نظر نامادریاش در کلاهفروشی که یادگار پدرش است، کار میکند. یکی از خواهرهایش در قنادی و خواهر دیگر نزد ساحرهای به نام فرفکس مشغول به کار می باشند. همه چیز از آن جایی شروع میشود که سوفی با مزاحمت افرادی در یک کوچهی خلوت مواجه میشود و توسط جادوگری به نام هاول از این مخمصه نجات داده میشود. سوفی وقتی به کلاهفروشی بازمیگردد، متوجه ورود زنی عجیب و ترسناک به نام خانم ویست به مغازه کلاهفروشی میشود در حالی که سوفی به یاد داشته که در کلاه فروشی را قفل کرده است! در همان زمان بعد از یک گفت و گوی مخوف با خانم ویست متوجه میشود که او یک جادوگر خبیث است که برای جوان به نظر رسیدن دست به هر کاری میزند، حتی خوردن قلب مردهای زیبا و قدرتمند! علاقهی عجیب او به جوانی و جوان ماندن، موجب میشود که به دنبال هاول دلربا باشد، اما هاول همواره از دیدگان همه خود را مخفی میکند، پس جادوگر نمیتواند او را پیدا کند، به همین دلیل به سوفی حسادت پیدا میکند چرا که هاول به او توجه دارد. جادوگر سوفی را طلسم کرده و او را شصت سال پیرتر و تبدیل به یک پیرزن فرتوت میکند به این امید که بتواند او را به هاول برساند. سوفی برای نجات از این طلسم، به دنبال هاول میگردد و در نهایت با پیدا کردن قلعهی او و کمک یک مترسک طلسم شده، به قلعهی عجیب و سحرآمیز هاول وارد شده و با چیزهای عجیبی مواجه میشود که سرشار از رمز و رموزند. خواننده با خواندن این داستان، به مرور پرده از این رمز و رازها برداشته و با چیدن همهی قطعات پازل در کنار یکدیگر، به منشا همهی این اتفاقات میرسد.
این کتاب با توصیفات جذاب و خواندنی دایانا جونز از مناظر، آشنایی با شخصیتهای جذاب و عجیبی مثل کلیسفر شیطان و مترسکی طلسم شده ولی مهربان، زندگی مرموز هاول و فداکاری و عشق رویایی که بین سوفی و هاول شکل میگیرد، روایتی جذاب ارائه کرده است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir