کاهن معبد جینجا رمانی است که داستانی تخیلی با رگههای فلسفی و عرفانی را روایت میکند. کتاب در فضایی خاص و نمادین اتفاق میافتد و به زندگی و اندیشههای شخصیت اصلی، یعنی کاهن معبد جینجا، میپردازد که با چالشهایی درونی و فلسفی درباره مفهوم زندگی، حقیقت و مسیر انسان مواجه است.
محتوای کتاب بیشتر به مباحث فلسفی و عرفانی اختصاص دارد و از طریق شخصیت کاهن به جستجوی معنای زندگی، سرنوشت، و جایگاه انسان در جهان پرداخته میشود. این کتاب ترکیبی از داستانگویی و تفکر فلسفی است که به درونکاوی انسان و هستیشناسی توجه دارد.
مخاطبان اصلی این کتاب کسانی هستند که به داستانهای فلسفی، عرفانی و مفاهیمی چون معنا و حقیقت زندگی علاقهمندند، بهویژه خوانندگانی که از اندیشههای عمیق و تفکر فلسفی لذت میبرند.
گویی آماتراسو - الهه آفتاب تابان - واپسین کیمونوی ابریشمی را از تن سیمینش به درآورده و آن را بر آسمان خراشی در میانه توکیو آویخته، با دشنه ای اخته می آید تا سر سنت و شرافت بی وفای ژاپن را گوش تا گوش ببرد و بر گوشه ی عرش در انتهای اقیانوسی که دیگر آرام نیست، بیاویزد. آنگاه چهار زانو در معبد آساکوسا بنشیند و فریاد بزند: «آری این است جزای خیانت به هزاران سال نجابت و افتخار؛ دیگر هیچ خنجری پهلوی هیچ سامورایی مغروری را نخواهد درید. شما ستیزه جویی و شجاعت را فراموش خواهید کرد و آن شرم پنهان همیشگی را که در گوشه چشم های زنان نازک اندام تان گنجانده بودم. شما را مجبور خواهم کرد تا ابد با نظمی آهنین کار کنید و ثروت بیافرینید. مجازات شما این است که روزنامه بخوانید و همسران خود را عاشق نباشید. شما را از خود آزاد کرده و از راه خدایان -شن دائو- اخراج خواهم کرد.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir