کتاب «عصیان»، اثر برجسته یوزف روت، شما را به سفری عمیق و تاملبرانگیز در میان مشکلات و بحرانهای اجتماعی و سیاسی اروپا در دوران پس از جنگ جهانی اول میبرد. این رمان به زبانی زیبا و فاخر، داستان زندگی آندریاس پوم را روایت میکند، که با بحرانی از هویت و ارزشها، از خط مقدم جنگ به خانه بازمیگردد و خود را در جامعهای مییابد که با تردیدها و وفاداریهای متناقض و متضاد دست و پنجه نرم میکند. در این جهان آکنده از تغییرات ناگهانی، آندریاس باید با دشمنان خود، چه داخلی و چه خارجی، مقابله کند و در این مسیر، با سوالاتی بنیادین درباره وفاداری، عشق و آرزوهای خود دست و پنجه نرم کند.
روت در این اثر، نه تنها یک روایت تاریخی جذاب و پیچیده از زندگی انسانی را به تصویر میکشد بلکه با نگاهی عمیق و فلسفی به مسائل وجودی و اخلاقی بشر، خوانندگان را با خود به تفکر در مورد قدرت، مقاومت و جستجوی آزادی میبرد. آندریاس از طریق ماجراهای خود، مضامین عشق و خیانت را در فضایی پرآشوب و در حال تغییر -- که شبح ناآرامیها و انقلابها بر آن سایه افکنده است -- عمیقتر بررسی میکند. به طوری که خواننده میتواند با درک عواطف انسانی و فسادهای درونی این شخصیت، به سادگی خود را در دل داستان احساس کند و با او همزاد پنداری کند. این رمان مملو از تصاویر زنده و شخصیتهای جذاب است که در کنار نثر استادانه و محتوای عمیق آن، تجربهای فراموشنشدنی را برای خوانندگان رقم میزند. «عصیان» بهدنبال دیدگاهی نو در مورد چرایی و چگونگی تغییرات اجتماعی و شخصی میباشد، و دعوتی به بازانگری نسبت به خود و تاریخ به حساب میآید.
این کتاب به تمامی کسانی که به هنر داستاننویسی علاقهمندند، به ویژه عاشقان ادبیات تاریخی و رمانهای روانشناختی و فلسفی پیشنهاد میشود. همچنین، افرادی که به دنبال داستانهایی از عشقهای عمیق و رنجهای انسانی در پسزمینه جنگ و تحولات سیاسی هستند، با مطالعه «عصیان» سرشار از تجارب انسانی و تأملات فلسفی خواهند بود. این رمان به عنوان یک آینه از جامعه انسانی، خوانندگان را به چالشی درباره زندگی، آزادی و ارزشهای انسانی دعوت میکند و به راستی هر صفحهاش میتواند دنیای جدیدی را در پیش روی شما بگشاید.
آدم میتواند تکهای باارزش و بیتردید حیاتی از وجودش را از دست بدهد و در عین حال به زندگی ادامه دهد. آدم روی دو پایش راه میرود و یکدفعه از زانو به پایین یک پایش قطع میشود، مثل چاقویی که از دستهاش جدا شود، و باز به راه رفتن ادامه میدهد. نه دردی در کار است نه خونی دیده میشود، نه گوشتی هست نه استخوانی و نه رگی. تکهای چوب؟ پای چوبی طبیعی؟ که بهتر از یک پای مصنوعی چفت بدن میشود، بیصدا مانند لاستیک و محکم مانند فولاد؟ میشد بیسروصدا راه رفت یا با سروصدا قدم برداشت. میشد با هر دو پا محکم روی زمین کوبید. میشد بالا و پایین پرید. میشد یک پا را در دست نگه داشت. میشد با هر دو دوید. میشد زانوها را هرچقدر که لازم بود خم کرد. میشد مشق نظامی کرد. اما همۀ اینها و خیلی کارها حالا دیگر امکانپذیر نیستند. چقدر از آن زمان که میشد بیصدا پایی را از پس پای دیگر گذاشت گذشته است؟
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir