کتاب ویز ویز تره دومین جلد از مجموعهی بیز بیز پشه است که به عنوان یک داستان کودک فانتزی و خندهدار شناخته میشود. این کتاب بخشی از یک مجموعه است که با زبان و تصاویر جذابی نوشته شده است. این مجموعه به دلیل تخیلات خلاقانه و مضامین شاد و سرگرمکننده، مورد استقبال کودکان قرار میگیرد. مجموعه بیز بیز پشه به عنوان یک مجموعهی فانتزی و سرگرمکننده، کودکان را به دنیای تخیلات و خلاقیت میبرد و از این نظر، یکی از گزینههای خوب برای والدین است که میخواهند فرزندانشان را با داستانهای جذاب آشنا کنند.
در جلد دوم «بیز بیز پشه» با عنوان «ویز ویز تره»، داستانهای خندهدار و فانتزی بسیاری وجود دارد که حول ماجرای پنج پشهی بامزه میچرخد. این پشهها که به نام بیز بیز پشه شناخته میشوند، در یک برکه آب میخورند و تصاویر خود را در آب میبینند. آنها فکر میکنند که این تصاویر موجودات جدیدی هستند و سعی میکنند با آنها ارتباط برقرار کنند. داستانهای خندهدار در این جلد: اشتباه در شناخت خود: پشهها تصاویر خود را در آب نمیشناسند و فکر میکنند که اینها موجودات جدیدی هستند. آنها سعی میکنند با این تصاویر ارتباط برقرار کنند و از لاکپشتی که در همان حوالی است کمک میخواهند تا این موجودات را به آنها معرفی کند. ویز ویز ترهها: پشهها بعد از اینکه متوجه میشوند تصاویر در آب خودشان هستند، اما خیس و تر هستند، تصمیم میگیرند آنها را «ویز ویز تره» بنامند. این نامگذاری به دلیل شباهت و تفاوت بین خودشان و تصاویرشان است. سؤالهای پیاپی: پشهها مدام از خود میپرسند که اگر اینها ما هستیم، پس ما کی هستیم؟ این سؤالها باعث میشود که داستان به یک بازی فکری و خندهدار تبدیل شود. لاکپشت و جستجوی تصاویر: لاکپشتی که در برکه است، به دنبال تصاویر پشهها در آب میرود و با موج زدن آب، تصاویر گم میشود. این صحنه باعث میشود که پشهها با تعجب و خنده به دنبال پاسخ باشند.
کتاب ویز ویز تره، جلد دوم از مجموعه بیز بیز پشه نوشته طاهره ایبد، به کودکان 3 تا 7 ساله که به داستانهای تخیلی و خندهدار علاقه دارند، توصیه میشود. این کتاب با زبان و تصاویر جذابی، کودکان را به دنیای تخیلات و خلاقیت میبرد و به آنها کمک میکند تا با مفاهیم فلسفی و تفکر انتقادی آشنا شوند.
لاکپشت سرکی توی آب کشید. به عکس خودش نگاه کرد و گفت: «این که من بودم. » ریزه میزه گفت: «اگه این تو بیزی، پس خودت کی بیزی؟ » لاکپشت با تعجب گفت: «من کی بودم؟ » آروم به آب نگاه کرد. رو به عکس گفت: «من کی بودم؟ تو کی بودی؟ » یک قدم توی آب برگشت و گفت: «ازش سؤال کنم. » خزید توی آب. آب موج برداشت و تصویر پشهها، لابهلای موج گم شد. ریزه میزه جیغ زد: «اونا دیگه نبیزن، دیگه نبیزن! » لاکپشت این طرف و اون طرف میرفت تا عکس خودش رو زیر آب پیدا کنه. آب برکه که تکون میخورد، عکسا دیده نمیشدن. کله گنده سرش رو نزدیک آب برد و گفت: «آهای بیز بیز پشهها! » شلوول گفت: « اینا ویز ویز پشه نبیزن، اینا خیس بیزن. ویز ویز تره بیزن. » پشهها از این اسم خوششون اومد. همه باهم گفتن: « ویز ویز تره! » کله گنده گفت: « آهای ویز ویز ترهها، حالا بیزید، باهم صحبت بیزیم. »
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir