کتاب شبهای بمباران : خاطرات کودکان و نوجوانان وقتی تجاوز بعثیها در جنگ هشت ساله تحمیلی به آسمان شهرها کشیده شد و موشکها و بمبها، سقف امن خانهها را تهدید کرد، خیلی از چشمها و قلبهای کوچک مناظر و صحنههایی را دیدند که اگر با دستان کوچک خود آن را نمینوشتند، قصه شبها و روزهای مقاومت مردم ما در دفاع هشت ساله، یکی از فصلهای خواندنیاش را از دست میداد. «شبهای بمباران»، مجموعهای خواندنی و خاطرهانگیز از آن ایام و حوادث است. پس از انتشار فراخوان ارسال خاطرات کودکان و نوجوانان از بمباران و موشکباران شهرهای ایران در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تعداد زیادی خاطراه از سراسر کشور به انتشارات سورهمهر فرستاده شد. . برای تدوین کتاب حاضر، داوود غفارزادگان و محمدرضا بایرامی که از داستاننویسان نامآشنای حوزه دفاع مقدس اند، این خاطرات را مطالعه و پس از گزینش از نظر سندیت و جذابیت، بهترین آنها را بدون تغییر در متن ویرایش کردند. مجموعه هفده جلدی «شبهای بمباران»، دربرگیرنده 250 خاطره از کودکان و نوجوانان درباره موشکباران و بمبارانهای ارتش متجاوز صدام، نخستین بار سال 1370 انتشارش شروع شد. پس از سالها ناشر همه خاطرات را در یک جلد منتشر کرد. عموم خاطرات این کتاب، موجز و خواندنیاند و تصویری صادقانه و معصومانه از ترسهای کودکانه و بدخویی دشمن را ترسیم میکنند. قسمتی از کتاب:پدر و مادر من اهل قصر شیرین هستند. من هم آنجا به دنیا آمدهام. ما در شهر خودمان بدبختیهای جنگ را تحمل کردیم، هر روز شهر ما هدف موشک قرار میگرفت. یک شب موشکی به خانه همسایه ما اصابت کرد و موج آن خانه ما را گرفت. من درآشپزخانه بودم. سماور روشن بود. آب سماور روی من ریخت و تمام اعضای بدنم سوخت. مرا سریع با ماشین به تهران بردند. در آنجا دو بار به من خون دادند. صفحه191
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir