این کتاب اثری از «محمد سرافراز» رئیس برونمرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است که موضوع جنبش طالبان را از ظهور تا سقوط آنها بهعنوان پدیدههای اسلام سیاسی سنی بررسی میکند. نویسنده در این کتاب اشکالات متعددی درباره شکلگیری این جنبش، گرفتاری آن در دام جغرافیای سیاسی کشورهای بزرگ و قدرتمند منطقهای، ایدئولوژی سلفی - وهابی حاکم بر آن و گرفتاری این جنبش در چنگال کشمکشهای نژادی و منطقهای عنوان کرده است.
کتاب جنبش طالبان از ظهور تا افول طالبان یا طالبها جنبش نظامی و سیاسی و مذهبی افغانی است که در سال 1994 به دست حدود دوهزاری تن از طلبههای سنّیِ پشتون پایهگذاری شد. طالبان از 1996 قدرت بیشتر یافتند و به رهبری ملّامحمد عمر دو سوم خاک افغانستان را زیر کنترل خود آوردند. در سال 2000 طالبان مدّعی کنترل 95 درصد خاک افغانستان بودند و اعلام کردند که جامعه بینالمللی باید آنها را بهعنوان حکومت قانونی آن کشور به رسمیت بشناسد. باقدرت گرفتن طالبان قوانین خشک و غیرانسانی ای بر افغانستان حاکم شد. تلویزیون، و اشتغال و تحصیل دختران و زنان ممنوع اعلام شد و مردان موظف شدند که ریش خود را نتراشند. در 20 سپتامبر 2001، دولت امریکا گروه القاعده و رهبرشان اسامه بن لادن را مسئول حوادث 11 سپتامبر 2001 دانست و از طالبان خواست تا بن لادن و دیگر سران القاعده را که گفته میشد در میان طالبان پناه گرفتهاند تسلیم کنند. امّا طالبان این اتهام را رد کردند و امریکا با متحدانش در ناتو به افغانستان حمله و آنجا را اشغال کرد و جنگی به مردم افغانستان تحمیل شد. طالبان از کابـل و جلالآباد عقبنشینی کردنـد و اندکاندک تجزیه و متفرق شدند و نیروی خود را از دست دادند و افول کردند. این کتاب تاریخ این ظهور و افول را در حد منابع موجود و از لابهلای اخبار و تحلیلهای ثبت شده این سالها تدوین کرده است و در نوع خود متن کمنظیری است.
جنبش طالبان هیچ اهمیتی برای قوانین و مقررات و عرف بینالملل قائل نبود و بعد از سیطره بر پایتخت افغانستان، نظام حکومتی استبدادی و قوانین ظالمانهای به ساکنان پایتخت تحمیل کرد. این جنبش، نجیبالله، رئیسجمهوری کمونیست برکنارشدهٔ افغانستان، را که به مقر سازمان ملل متحد در کابل پناه برده بود، دستگیر و در یکی از میدانهای شهر به دار آویخت. رهبران جنبشهای جهادی نیز از ترس برخورد هولناک طالبان از پایتخت گریختند. دولتی که ملاعمر، رهبر طالبان، از شش نفر تشکیل داده بود و ریاست آن را ملامحمد ربانی به عهده داشت، طی دو روزشمار زیادی از ساکنان پایتخت را به قتل رساند. همچنین رهبری جدید فرمانهایی در خصوص مسائل اجتماعی صادر کرد و مقررات جدیدی به جامعهٔ افغان تحمیل کرد. طالبان پس از آن به زنان اجازه نمیدادند بدون برقع از منزل خارج شوند. همچنین مردان باید ریشهای بلند میگذاشتند. زمانی که جنبش طالبان بر کابل سیطره یافت، گروههای جهادی از ضعف شدید و فروپاشیهای پیدرپی رنج میبردند و اگر رهبران طالبان میتوانستند بر مزارشریف، پنجمین ولایت مهم افغانستان سیطره یابند، بهراحتی میتوانستند ادعا کنند که بر تمام افغانستان سیطره مییابند. در ماه مه 1997 میلادی، طالبان شهر مزارشریف را مورد حمله شدید قرارداد و برای مدت کوتاهی آن را اشغال کرد. این مسئله باعث شد که دولت پاکستان با شتاب هرچه بیشتر حکومت طالبان بر افغانستان را به رسمیت بشناسد، اما طالبان خیلیخیلی زود مزارشریف را به دنبال ضد حملهای نیروهای مجاهدین و گروههای مدافع این شهر از دست داد و متحمل خسارت سنگینی شد و همین مسئله طالبان را ناچار کرد که از جبههٔ شمال عقبنشینی کند. برخی از تحلیلگران طالبان را جریانی کاملاً یکدست نمیدانند، بلکه آمیزهای نامتجانس از چند جریان و گرایش میدانند؛ زیرا علاوه بر طلاب علوم دینی، عناصری از حزب کمونیستی خلق افغانستان و پشتونهای پاکستان نیز با آنها همکاری کردهاند. سؤالی که در اینجا به ذهن خطور میکند این است که آیا جنبش طالبان یک سازمان نظامی با پشتوانهٔ گستردهٔ خارجی بود یا جنبشی سیاسی و یا جریانی عقیدتی؟
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir