راز شب یلدا «راز شب یلدا» قصهی عشق را روایت میکند. قصهای با پستی و بلندیهای زندگی آدمهای همیشگی که اتفاقات غیرمعمول، سرنوشتشان را به گونهای دیگر رقم میزند. در بخشی از کتاب می خوانیم:«هیچ کس نفهمید که چرا و چگونه در لحظهای که دلیلی برای رفتن نبود، ناباورانه دل کند و رفت! هیچ کس نپرسید که رویاهایش را به کدامین دلیل نانوشته درهم ریخت و قید همه چیز را زد و رفت. شاید اشتباه کرده بود، شاید آدمها را درست نشناخته بود و در زندگی به آن که ظرفیتش را نداشت جایی به وسعت عشق بخشیده بود! دنیا همین است، اگر چشمهایت را ببندی بر روی خطای دیگران، حتی آگاهانه و خود را به خواب بزنی مرده میپندارندت... انگار که هیچ وقت نبودهای... چون به نفعشان است!»