زمین کرهای سیاسی بود سیبری، استخوان من بود اشیائ خارج، ملحد و زمین کرهای سیاسی هوا تا دهان گرگها بنفش و زمین کوپهی خالیای از تضرع شیشهای تا دهان گرگها بنفش بنفش لمبرها زمین خوردند با اسانس کمی لطافت و پارگی لمبرها زمین خوردند تا یاد و دقایقی مچاله لمبرها زمین خوردند زمین خوردند زمین بیرون بزن از میلهها با ذهن مصادره زمین کره ای سیاسی با شکافی تا دیدن و به خاطر اوردن زمین کره ای سیاسی تا دست تو بر کشاله و آن همه التماس در قطارهای تند رو کوپه کوپه عوضی شدیم عوضی! بیرون هوا تا دهان گرگ ها بنفش بود می فهمی؟ تا دهان گرگ ها بنفش یعنی چه رنگی؟ ما روی این کره ایستادیم از خون هم سیر شدیم ما روی همین کره با هم خوابیدیم با ران هایی در هم و سرهایی مفقود از دهان من تا دهان تو گرگ شدیم با اعجازهای مان با پیراهن و تن های غایب مان. شوکا حسینی