به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







کتاب راوی - اول - ایستاده در حصار - روایتی از نبرد رزمندگان اسلام درپاوه









1
آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب ایستاده در حصار روایتی از نبرد رزمندگان اسلام در پاوه به قلم آیت معروفی از انتشارات سازمان حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس سپاه منتشر شده است. «ایستاده در حصار» به حوادث شهر پاوه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی می‌پردازد. در این کتاب درگیری‌ها، سقوط و آزادسازی‌های شهر روایت شده است. پاوه جنوبی‌ترین شهر کردنشین ایران است و مردمش خیلی زودتر از دیگر شهرهای کردنشین ایران با انقلاب همراه شدند. در آشوب‌های پس از پیروزی انقلاب در کردستان، پاوه دوباره محاصره شد. اما هیچ‌وقت اشغال نشد. هر دو بار کردهای انقلابی‌اش در حصار ایستادند، مقاومت کردند و با کمک نیروهای انقلابی اعزامی از دیگر شهرها نگذاشتند پاوه سقوط کند.

درباره کتاب ایستاده در حصار

این کتاب شامل چهارفصل است که در فصل اول جغرافیای منطقه، فصل دوم روزهای دور، فصل سوم درگیری‌ها و اتفاقات مهم و فصل چهارم نقاط مهم منطقه را معرفی می‌کند. در مقدمه این کتاب می‌خوانیم: پاوه جنوبی‌ترین شهر کردنشین ایران است با مردم شافعی مذهب که دل‌بسته انقلاب بودند و هستند. پاوه‌ای‌ها خیلی زودتر از باقی شهرهای مناطق کردنشین سپاه تشکیل دادند و وقتی افراد مسلح مخالف نظام 25 مرداد 58 پاوه را کاملاً محاصره کردند، همین نیروهای انقلابی پاوه با دستمال سرخ‌های پایتخت در شهر ماندند تا جان دهند و نگذارند شهر سقوط کند. محاصره و درگیری خیلی شدید بود، طوری که آمدن دکتر چمران نماینده نخست‌وزیری و تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش نتوانست مسئله را حل کند. همه شهر را ازدست‌رفته می‌دانستند که خبر به امام رسید و او پیامی صادر کرد و پیامش روحی شد در کالبد پاوه و مردم ایران‌زمین، مردمی که از شهرهای دور و نزدیک حرکت کردند سمت پاوه. پیام امام روحیه مدافعان را طوری تقویت کرد که آنها خودشان شهر را آزاد کردند. وقتی بار دیگر ضدانقلاب مذاکره را بهانه کرد تا در فرصت مذاکره دوباره بر مناطق کردنشین تسلط نظامی پیدا کند، پاوه‌ای‌ها از دولت و ارتش خواستند به پاوه بیایند و نگذراند نیروهای مخالف نظام پاوه را ناامن کنند؛ اما آنها دیر رسیدند و بار دیگر پاوه محاصره شد هرچند اشغال نشد. اگر بار اول اصغر وصالی و دکتر چمران و نیروهایشان پاوه را نجات دادند بار دوم ناصر کاظمی و احمد متوسلیان و نیروهایشان محاصره پاوه را شکستند؛ اما این فرماندهان اگر مردم و مبارزان پاوه‌ای راه نداشتند، نمی‌توانستند موفق باشند. امثال جمیل بابایی، کاک فاروق مقصودی، کاک نجیب پیران بیسه و عبدالرحیم وارسته که پاوه و مردم ایران خیلی به آنها مدیون‌اند.

پرستار شیردل بخشی از فصل سوم این کتاب است که در این بخش می‌خوانیم:

محمدرضا مصطفی دخت «روزهای آخر حتی پرستارها و کارکنان بومی بیمارستان هم نمی‌توانستند بروند منزلشان، دو شب آخر ما خیلی کم تیراندازی می‌کردیم، اغلب تک‌تیر می‌زدیم، مهمات نداشتیم، بالاخره تصمیم گرفتیم فرار کنیم به بیماران و مجروحان گفتیم ما درصدد فرار هستیم حاضریم شما را هم روی پشتمان ببریم، آنها گفتند نه شما بروید، ما همین‌جا می‌مانیم، آمدیم از پشت بیمارستان فرار کنیم، ناگهان یک نفر که به نظر می‌رسید دکتر عارفی باشد فریاد زد دارند فرار می‌کنند، تمام تیراندازی‌ها برگشت به‌طرف پشت بیمارستان و ما مجبور شدیم دوباره عقب‌نشینی کنیم. بالاخره تصمیم گرفتیم قاطعانه فرار کنیم، سه گروه 10، 12 و 13 نفره شدیم. گروهی که ما بودیم سرپرستمان قاسم کرمان بود، پشت سرمان علیرضا دایی تیر خورد آمدیم او را برداریم ببریم علیرضا گفت بچه‌ها من زنده‌ام شما بروید. با اصرار خواستیم او را پشت خود بگیریم ولی نگذاشت، به ما گفت فرار کنید، من همین‌جا شهید می‌شوم. از گروه 10 نفره ما هفت نفر توانستیم فرار کنیم، از کوه‌ها آمدیم ژاندارمری پاوه و گفتیم یک نفرمان تیرخورده ولی کسی اقدامی نکرد، تعدادی زخمی مانده بود. یکی از پرستارهای کرمانشاه گفت ما زخمی‌ها را می‌گذاریم پشت سیمرغ (یک نوع آمبولانس) و می‌بریم به مقام و سپاه پاسداران پاوه این خانم که شیردل نام داشت زخمی‌ها را گذاشت و شجاعانه به بیرون بیمارستان آمد تا آنها را به سپاه برساند؛ ولی ضد انقلابیون از پشت او را به رگبار مسلسل بستند. به شیر و خورشید تلفن کردیم که خانم شیردل تیرخورده بیاید ببرید گفتند وسیله نداریم.»

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه