باران،آفتاب،و قصه کاشی "در کتاب مصور حاضر، چگونگی ساختن کاشی و روش رنگآمیزی آن در زمانهای قدیم در قالب داستانی علمی و با هدف بیان اطلاعاتی در این زمینه به مخاطبان گروههای سنی (ج) به نگارش در آمده است. در این داستان آمده است: چندین هزار سال پیش، در نزدیکی شهر کاشان در دهکدهای به نام «راوند» مرد نقاشی به نام «گرگین» زندگی میکرد. «گرگین» نقاش بسیار زبردستی بود و پسری به نام «بهرام» داشت که در کار نقاشی به وی کمک میکرد. روزی حاکم شهر تصمیم میگیرد تالاری بنا کند تا مردم در آن جمع شوند و شکایتهای خود را به گوش حاکم برسانند. گرگین و پسرش نزد امیر میروند و از او میخواهند تا دیوارهای خارجی تالار را رنگآمیزی کنند، امیر نیز قبول میکند اما پس از مدتی رنگ آمیزیها خراب میشود. گرگین و پسرش از امیر یک سال وقت میگیرند تا رنگهایی درست کنند که باران و آفتاب آنها را از بین نبرد. پس از یک سال بهرام متوجه میشود که رنگها را روی گل پخته و در قطعات کوچک باید در کوره پخت. اینگونه کاشیهای خوشرنگ ساخته شد."