کتاب یکشنبه آخر: خاطرات معصومه رامهرمزی «یکشنبه آخر» کتابی است که معصومه رامهرمزی، یک زن رزمنده در آن از خاطرات خود حرف میزند. او در سالهای جنگ، دفترچه یادداشت کوچکی داشته است که به گفته خود گاه و بیگاه چیزهایی در آن مینوشته است. این دختر خرمشهری با شروع جنگ پا به جبهه میگذارد و تا پایان آن عمر و بهترین لحظات زندگیاش را صرف کمک به رزمندگان میکند. این کتاب دارای لحنی ساده و صمیمی است که باعث میشود مخاطبی که با جنگ فاصله گرفته بار دیگر عظمت آن را احساس کند. ماجرای کتاب «یکشنبه آخر» کاملاً مستند است و نویسنده آن را با حوادث اجتماعی پیوند زده است؛ هرچند عناصری همانند روزنامهها و یا رادیو در این کتاب غایب هستند و بهتر بود رامهرمزی برای اینکه فضای آن روز را به شکلی شیواتر شرح دهد، به این جنبهها نیز توجه میکرد. همچنین در خاطرهنویسی حسهای فیزیکی همچون رنگ و بو و توصیفات، میتوانند در ترسیم فضای اجتماعی مفید باشند. کتاب حاضر در این موضوع موفق بوده و کار نویسنده آن، راضیکننده به نظر میرسد. از طرف دیگر نگاه طنزآمیز راوی خاطرات در آن طنز تلخی ایجاد کرده که جالب توجه است؛ او در سختترین شرایط هم لبخند را فراموش نکرده و امیدوار بوده است. قسمتی از کتاب:ساعتها تنها در کوچهها و خیابانهای شهر قدم زدم و به خانههای فرو ریخته، به اتاقهای خالی از زندگی نگاه کردم. روی زمین پر از سنگ و آجر و تکههای ترکش بود. در گوشهای از خیابان عروسکی زیبا افتاده بود که در زیر آفتاب و باران پیر شده بود. جلوی پایم یک بخاری نفتی دیدم که پایههایش زنگ زده بود و در خاک کوچه فرو رفته بود، نشانههای زندگی خاموش در کوچه و خیابانهای خرمشهر دیده میشد. صفحه 228