«یافتن معنا در نیمه دوم عمر» اثر جیمز هالیس با ترجمهٔ سید مرتضی نظری در بنیاد فرهنگ زندگی چاپشده است. هالیس، یکی از چهرههای شناختهشده در حوزهٔ روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ است و در این کتاب به شما کمک میکند تا مختصات زندگی نیمهٔ دوم عمری که سراسر با رضایت است را به دست آورید.
در نیمهٔ اول عمر (قبل از 35 سالگی) ما غالباً تصور میکنیم زمانی که بهواسطهٔ کار درست، ازدواج کردن با شخص درست، بچهدار شدن و خریدن خانه به موفقیت برسیم همهچیز جفتوجور خواهد شد. ما فکر میکنیم زندگیمان با این موفقیتها به ثباتی میرسد که در پناه آن به آرامشخواهیم رسید. اما با ورود به نیمهٔ دوم عمر (بین 35 تا 70 سال) از درون حس میکنیم اوضاع روحیمان چندان خوب نیست. حس میکنیم برخی از راههایی که در زندگی رفتهایم و در زمان خودش فکر میکردهایم که درست بودهاند، چندان هم درست نبودهاند. کمکم دوران افسردگی و دلزدگی از زندگی و مواجهه با تردیدها و دودلیها فرامیرسند.
بهتدریج با رفتن آدمهای دور و اطرافمان که اتفاقاً برخی از آنها همسنوسال ما هم هستند، درمییابیم فرصت تنگ است و ما نتوانستهایم مسیری برای کسب آرامش و حس رضایت در زندگیمان پیدا کنیم. به تعبیر هالیس، در نیمه دوم عمر، ما خود را در جنگلی تاریک مییابیم، درحالیکه مسیر زندگیمان را گمکردهایم. زندگی دومی وجود دارد که بسیار جذابتر، بانشاطتر و پرمعناتر از نیمه اول است. وجود احساسهای منفی و نامطلوب به شما این پیام را مخابره میکند که باید پروندهٔ زیستن به سبک گذشته را کنار گذاشت، چراکه باید سرفصل تازهای در زندگی آغاز کرد.
نویسنده دربارهٔ کتابش میگوید: «این کتاب یک کتاب عملی روش انجام کارها نیست. اصلیترین هدف من از نوشتن این کتاب این است که شمارا به فکر وادار کنم، خواب شمارا مختل کنم، و بدین ترتیب دید وسیعتری را برای شما فراهم کنم. این کتاب به شما نخواهد گفت مثلاً چگونه خدا را پیدا کنید، چگونه با همسر ایدئالتان ملاقات کنید، یا اینکه چگونه با دیگران دوست شوید و بر آنها تأثیر بگذارید. این کارها وظیفه خودتان است. این کتاب، کتابی است که به نیروهای شما احترام میگذارد، بیش ازآنچه خودتان تاکنون برای نیروهایتان احترام قائل بودهاید. این کتاب میداند که شما بااینحال مجبور هستید از میان همه مشکلات و سختیها بگذرید، اینکه شما با عوامل پرتکننده حواس زیادی احاطهشدهاید، و اینکه شما بهواسطهٔ ترس و پیشینه قدرتمند تکراریتان تضعیف میشوید. این کتاب معتقد است که اگر قرار باشد شما راه خودتان را بپیمایید، مجبور خواهید بود بیشتر ازآنچه اکثر ما دوست داریم، مسئولیتپذیر باشیم. این کتاب اهمیت فوقالعاده معنویت در فرایند بازستاندن حیات خویشتن را تشخیص میدهد، هرچند ادعا نمیکند که برای این کار لازم است اعتقادات خاصی داشته باشید. این نیز کار خود شماست. این کتاب به شما احترام میگذارد و از شما میخواهد که شما نیز همین کار را بکنید تا بدین ترتیب باهم زندگی دارای صداقت و یکپارچگی وجودی بیشتر و هدف متعالیتری را تجربه کنیم.»
بزرگترین راز این نیست که ما بهطور تصادفی در غنای زمین و کهکشان پرستاره پرتابشدهایم، بلکه این است که در این زندان ما میتوانیم تصوراتی دربارهٔ خودمان ایجاد کنیم که بهاندازهٔ کافی نیرومند است که بتواند ناچیز بودنمان را نفی کند.
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
«زندگی ما همیشه توسط یک ریسمان نازک آویزان است. قبل از رسیدن به خودآگاهی، این ریسمان بند نافی بود که به مادرمان یعنی منبع ما وصل میشد. ما در زمان و فضا شناور بودیم، قبل از اینکه هیچیک از این دو دستهبندی خودآگاهی، درون ما وجود داشته باشد؛ درحالیکه نیازهای اولیهمان برآورده میشد و خانهمان امن بود. و سپس ما به درون این جهان انداخته شدیم، به صورتی وحشیانه و پسازآن هرگز دیگر این خانه امن نبوده است. تمام ملتها روایت قبیلهایشان از این رویداد را داشتهاند و تقریباً همگی آنها بهطور هماهنگ این رویداد را یک فقدان، زوال و هبوط از موقعیت بالاتر به موقعیت پایینتر میدانند. در نسخهٔ یهودی ـ مسیحی، داستان «بهشت عدن» به ما گفته میشود که دو درخت وجود دارد؛ یکی درختی که از آن اجازه داریم بخوریم و دیگری درخت ممنوعه. تناول کردن از «درخت زندگی» به معنی زندگی کردن در جهان غریزه تا ابد است، (کامل، هماهنگ وزندگی کردن بر اساس عمیقترین توازنها، بدون خودآگاهی). تناول کردن از «درخت دانش» نعمت در لباس نقمتِ «خودآگاهی» را به ارمغان میآورد. پدیدهٔ خودآگاهی هم تجربهای دردناک و ناگوار و هم هدیهای عالی است و این تضادهای آشکار تا ابد رفیق و همراه میمانند. از زمان جدایی کودک از رحم مادر، خودآگاهی که همیشه بر اساس جدا شدن و تضاد است، به دنیا میآید. پیدایش زندگی یا حیات، همچنین به تعبیری به معنی تولد روانرنجوری است؛ چراکه از آن لحظه به بعد ما در خدمت دو برنامهٔ کاری توأمان هستیم: انگیزه زیستشناختی و معنوی برای توسعه پیدا کردن و پیش رفتن، و تمنای باستانی برای عقبگرد کردن به خواب جهانی زندگی بخورونمیر غریزی. این دو انگیزه همیشه درون هر یک از ما فعال هستند چه بهطور خودآگاه به آنها توجه کنیم و چه نکنیم (اگر شما پدر یا مادر یک نوجوان باشید، این نمایش غمانگیز و حیرتانگیز را هرروز صبح میبینید. اگر دقت کنید این نمایش را در خودتان نیز خواهید دید).»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir