کتاب «آزردگان» (رنجکشیدگان و خوارشدگان) از فیودور داستایوفسکی، اثری کمتر شناختهشده اما بینهایت مهم در میان آثار این نویسنده روس به شمار میرود که برای اولین بار در سال 1861 منتشر شد. این رمان تصویری عمیق و واقعی از جامعه روسیه قرن نوزدهم ارائه میدهد و به موضوعات پیچیدهای چون عشق نافرجام، خیانت، فقر، عدالت اجتماعی، قدرت و فساد میپردازد. مطالعه این کتاب فرصتی است برای غرق شدن در دنیایی تاریک و در عین حال زیبا که در آن انسانها با تمام ضعفها و قدرتهایشان به تصویر کشیده شدهاند.
رمان داستان زندگی چند شخصیت اصلی است که در هم تنیدهاند: ایوان پتروویچ، نویسندهای جوان که راوی داستان است و عاشق دختری به نام ناتاشا میشود؛ ناتاشا، دختری جوان که عاشق شاهزاده الکسی است اما عشقش با مخالفت شدید خانوادهاش روبرو میشود؛ شاهزاده الکسی، مردی جوان و تحت تأثیر قدرت و نفوذ پدرش، شاهزاده والکوسکی؛ و نلی، دختری یتیم و بیمار که مورد حمایت ایوان قرار میگیرد. عشق ناتاشا و الکسی که تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی مانع تحقق آن میشود، نقطه آغاز داستان است. در همین حال، شاهزاده والکوسکی با سیاستهای فسادآمیز خود زندگی شخصیتها را پیچیدهتر میکند. ایوان پتروویچ که علاقهمند به ناتاشا است، تلاش میکند او را نجات دهد اما موانع سر راه زیاد است. «آزردگان» ترکیبی از روایت روانشناسانه عمیق، شخصیتپردازی بسیار دقیق و توصیفهای زنده از بحرانهای فردی و اجتماعی است که داستایوفسکی به بهترین شکل ممکن از عهده آن برآمده است. داستان بیانگر تقابل انسانیت و ناپاکی، و نور و ظلمت درون انسانهاست و در آن میتوان ردپای مفاهیم مهمی چون تقدیر، قربانی شدن، تنهایی و تلاش برای رسیدن به عدالت را دید. از نقاط قوت رمان، تعداد و عمق پرداخت شخصیتهاست که نمایانگر جنبههای متنوع و پیچیده انسانیاند. داستایوفسکی با نگاهی روانشناسانه و عمیق، انگیزهها و احساسات شخصیتها را واکاوی میکند و تصویری چندبعدی و واقعی به خواننده ارایه میدهد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
این رمان، فراتر از یک داستان عاشقانه و درام خانوادگی، یک تحلیل روانشناسانه دقیق و بینظیر از روابط انسانی، فساد قدرت، و نابرابریهای اجتماعی است. همچنین، «آزردگان» پیشنمایشی است از دغدغهها و کاراکترهایی که داستایوفسکی بعدها به شکلی برجستهتر در آثار دیگرش به آنها پرداخته است. این کتاب فرصتی استثنایی برای درک عمیقتر از تفکرات یکی از بزرگترین نویسندگان جهان، نگاهی به جامعهای در حال تحولات گسترده و نیز غوطهور شدن در دنیایی از احساسات ناب، درد و امید. منتقدان بزرگ ادبی و شخصیتهایی چون ویرجینیا وولف و فردریش نیچه، این کتاب را اثری پویا و سرشار از قدرت روانشناسی توصیف کردهاند.
علاقهمندان به ادبیات کلاسیک روسیه و آثار داستایوفسکی، خوانندگانی که به مباحث روانشناسی شخصیت و روابط انسانی علاقهمندند، کسانی که میخواهند تصویری واقعی و عمیق از جامعه روسیه قرن نوزدهم و مشکلات اجتماعی آن داشته باشند، دوستداران رمانهای تحلیلی و پیچیده با مضامین اخلاقی و اجتماعی و مخاطبانی که به دنبال داستانی هستنند که روایتگر تضادهای انسانی، رنج و امید باشد.
پیرمرد خمیده وقتی به قهوهخانه نزدیک شد، با حالتی لرزان و آهسته مثل پرندهٔ چوبپا، پاهای خشکش را حرکت داد و با عصایش بهآرامی بر سنگفرش خیابان زد. در تمام زندگیام، هرگز انسانی چنین عجیب و درمانده را ندیدهام. حتی قبل از این ماجرا، وقتی در قهوهخانهٔ مولر با هم ملاقات کردیم، مدام این حس بیقراری را به من منتقل میکرد. قامت بلند، کمر خمیده، صورت تکیده و هشتادسالهاش، کت کهنه و ژندهاش که درزهایش ورآمده بود، کلاه استوانهای بیستسالهاش که بهسختی سر طاسش را میپوشاند ــ پشت آن کلاه، یک تار موی سفید و طلایی هنوز باقیمانده بود ــ حرکاتش مثل عقربههای ساعت بهصورت مکانیکی انجام میشد ــ تمامی اینها میتوانست باعث شگفتی هرکسی شود که برای اولینبار با او برخورد میکرد. واقعاً دیدن چنین انسان فرتوتی، عجیب به نظر میرسید که تکوتنها بود و کسی نبود کمکش کند مخصوصاً باتوجهبه اینکه ظاهرِ یک بیمار روانی را داشت که از چنگ مراقبانش گریخته بود. همچنین از این مسئله شگفتزده شدم که او تا چه حد نحیف و لاغر بود. گوشتی بر تن نداشت ــ پوستش به نظر میرسید که بهسختی بر پیکرش کشیده شده باشد. چشمان درشت و آبگرفتهاش که دایرههای آبی تیره آنها را احاطه کرده بود، همیشه به سمت جلو خیره بودند و هرگز بهسوی دیگری نمیچرخیدند و اصلاً نمیدید. از این بابت مطمئن هستم حتی اگر نگاهت میکرد، مستقیماً به سمت تو میآمد گویی در آنجا حضور نداری. این حرکت را بارها مشاهده کردم. پیرمرد اخیراً به قهوهخانهٔ مولر میآمد و خدا میداند از کجا ظاهر میشد و همیشه سگش همراهش بود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir