کتاب مفاخر ملی- مذهبی17:مرد نخستین (زندگی نامه داستانی پرفسور سید محمود حسابی) شاید کسانی که در آن روز گرم بهاری، شیرینی تولدش را میخورند، نمیدانستند که نام او قرار است روزی در کنار همه کارهای ماندگارش، جاودانه شود. در اولین روزهای اسفند سال 1281، درچهار راه معزالسلطنه تهران و در خانوادهای برجسته و سرشناس، کودکی به دنیا آمد که از همان ابتدا، دوروبریهایش را از هوش و استعداد سرشارش به تحیر وا میداشت. کودکی که بعدها در عرصه سیاست و علم و فرهنگ، مرد بزرگی شد که حالا قهرمان کتاب محمود حکیمزاده است. نویسنده سرگذشت دکتر محمود حسابی را از روزهای کودکی آغاز میکند. روزگاری که پدرش او و خانوادهاش را درپی رسیدن به زندگی بهتر، در فقر و تنگدستی در بیروت رها میکند و به ایران میرود. اما محمود، از همان ابتدا در مسیر آموختن قدم میگذارد و مدارج ترقی را پله پله طی میکند. شاید بتوان یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب «مرد نخستین» را توصیف حالات و عواطف دکتر حسابی در کنار عقاید علمی و سیاسیاش دانست. توصیفاتی که این زندگینامه را به ساختار داستانی نزدیکتر میکند و علاوه بر نمایش وجوه دیگری از یک شخصیت برجسته علمی، کتاب را از افتادن در دام تاریخ نگاری صرف میرهاند. کتاب شامل بخشهایی جذاب از ارتباط دکتر حسابی با دانشجویان ایرانی، دیدارش با شاه و همچنین ملاقات با آلبرت انیشتین در سال 1325 است که یکی از فصلهای جذاب کتاب را شکل داده است. قسمتی از کتاب:شاه از هر دوی آنها دعوت به نشستن کرد. کامیل رو به محمود کرد و تعارف کرد که نخست او بنشیند. این کار تاثیر بدی روی شاه گذاشت، به گونهای که دیگر نتوانست جلوی خودش را بگیرد. رو به کامیل شمعون گفت: «البته خیلی خوشحالم که یکی از هموطنان ما در دوران نوجوانی همشاگردی جناب عالی بوده، ولی در عین حال، متاسف هم هستم.» کامیل مکثی کرد و با تعجب پرسید: «متاسف! چرااعلی حضرت؟!» شاه که گویی یاد نافرمانیهای دائمی پرفسورحسابی افتاده بود...صفحه 78
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir