قله دنیا 1 «قلهی دنیا (۱)» حکایت عشق و شوریدگی دو دلباختهی خردسال با نام علی و حمید است که شور جبهه دارند و در سوز حضور میگدازند ولی عاشقیشان به اقتضای سن و سالشان رنگ کودکی دارد و در دام اغراق و تصنع گرفتار نیامده است. کودکاند اما فهمیده و مرد. ولی نگارندگان این فیلمنامه برخلاف بسیاری نمونههای مشابه، مردانگی و شعور را با فرزانگی و شعار اشتباه نگرفتهاند. قرار نیست کودکی که میفهمد، عالم و اندیشمند هم باشد. و نیز بنا نیست آنچه را دیگران در آینه نمیبینند و او در خشت خام میبیند در قالب شعر و جملات قصار دم به دم بر زبان بیاورد و حکیم و فرزانه جلوه کند. «قلهی دنیا (۱)» بیش از هر چیز داستان است و بر قصهگویی وفادار مانده است. اگر پیامی دارد این پیام را سیر کلی داستان به مخاطب عرضه میکند نه شخصیتها و دیالوگهایشان یا از آن بدتر نویسندهای که نتوانسته حضور خود را در قصه پنهان نماید. این کتاب ۱۲۹ صفحهای حاوی متن مکتوبی است که اگرچه در قالب فیلمنامه به قلم تحریر درآمده و به ظاهر میبایست متکی به فیلم و تصویر متحرک باشد اما اینگونه نیست و به جرأت میتوان ادعا کرد این اثر مکتوب به لحاظ ادبی اثری مستقل به شمار میآید که بسیاری از تعابیر، اصطلاحات و توصیفاتش امکان ترجمهی دقیق به زبان سینما را دارا نیستند و از این همینرو چاپ آن پس از گذشت ۱۸ سال از ساخته شدن فیلم، نه تنها توجیه کامل دارد بلکه این حسرت را برای مخاطب به دنبال میآورد که چرا این اتفاق از این پیشتر رخ نداده و تاکنون امکان مقایسهی نسخهی مکتوب و نسخهی مصور این داستان فراهم نبوده است. شایان ذکر است این مقایسه نه از سر ارزشگذاری بلکه از باب شناخت امکانات بیانی متن و تصویر حائز اهمیت است و به طور کلی بررسی تطبیقی هر اثر مکتوبی با فیلم سینمایی ساخته شده بر اساس آن یکی از بهترین تمارین کارگاهی برای علاقمندان به یادگیری فنون نگارش محسوب میشود. دنیای بزرگمردان کوچک داستان «قلهی دنیا (۱)» جهانی دور از این جهان ماست. به عقبا نزدیکتر است تا دنیا ولی در عین حال واقعی است چراکه مسبوق به سابقه است و کشور ما در برههی تاریخی بخصوصی تجربهی عینی آن را از سر گذرانده است. قلهی این دنیای آسمانی، رهیدن از تعلق به همهی آن چیزی است که تعقل در معاش اجازهی رها شدن از آن را نمیدهد. جبهه برای این کودکان آزاده، قلهای است که جز با همت عاشقانه نیل به فتح آن ممکن نیست. حتی عشق هم کفایت نمیکند. باید برگزیده بود. دست کم در قسمت اول این داستان از میان این دو دوست صمیمی (علی و حمید) تنها علی موفق به فتح قله میشود و دلباختگی حمید در نهایت تنها به ازخودگذشتگیاش برای صعود علی منجر میشود و از این فراتر نمیرود. نکتهی جالب توجه در فیلمنامه، نقص جسمی حمید است و اینکه اگر هم میتوانست با علی همراه شود معلوم نبود در جبهه تأثیر بیشتری از بودن در کنار پدرتنهای خودش و مادر تنهای علی داشته باشد.