کتاب نفاق : گذری کوتاه بر علل انحطاط جامعه مسلمین به همراه بررسی نمونه ای تاریخی این کتاب پژوهشی است، تحلیلی تاریخی که با استفاده از منظومه فکری مقام معظم رهبری، به بررسی نقش نفاق در مسیر حرکت جامعه اسلامی پرداخته است. این کتاب به همت خبرگزاری شبستان و به قلم حمیدرضا صادقی نیارکی تدوین شده است. شاید مهم ترین نعمت الهی برای انسان، نعمت هدایت باشد که در آن انسان در قد و قواره های بشری،مستقیم و استوار رخ می نماید. این نعمت در مسیر فیض بخشی حق تعالی، همه آحاد بشر را شامل می گردد.به عبارت دیگر بخشی از هدایت به صورت فطری و درونی ( با نام تکوینی) در ذات انسانی انسان به ودیعه گذاشته شده و بخشی دیگر از طریق پیامبران و کتاب های الهی در قالب قوانین و چارچوب هایی که زنده کننده و نگه دارنده انسان در مسیر رشد و کمال است،تجلی می نماید. این نعمت بزرگ ضمیمه و پیوست مبارکی دارد با عنوان کرامت که به تصریح قرآن از طریق خدای متعال در نهاد بنی آدم به یادگار گذاشته شده است؛ و نکته ای که حائز اهمیت است این است که هدایت الهی انسان تمام و کمال در خدمت حفظ کرامت انسانی انسان می باشد. در مسیر هدایت، بخشی از انسان ها ایمان می آورند(فامنت) و برخی کفر می ورزند(فکفرت). ذات ایمان مومنان حفظ کرامت انسانی شان و ارتقاء آن است و ذات انکار کافران، عناد و لجاجت با مفهوم هدایت و صراط مستقیم است.نکته مهم اینکه روش و صورت و هیات هدایت، صریح و آشکار است. روشنی از این جهت که فرد انسانی خوب می فهمد خود، خالق خود نیست و نیاز به خالق دارد و با قوه عاقله محدود اما منطقی، خود را عبد و مخلوق بر می شمارد.هر چقدر فهم عبد بودن دقیق تر و عمیق تر می شود، گوهر وجود انسانی فرد ناب تر و خالص تر و مسیر رشد و تعالی فرد هموار تر می گردد.هر چقدر از این مهم فاصله گرفته و آن کتمان شود، جوهر انسانی فرد لایه لایه شده و فهم از حقیقت درونی وی سخت تر و ناممکن تر می شود(به عبارتی لایه هایی از نفاق در درون وی ایجاد می شود) و از خلوص فاصله می گیرد. در این صورت نور هدایت که چشمه های ارتقاء و اعتلای فهم بخشی را مشعشع می کند، کم کم کور شده و خود به خود اسباب محرومیت فرد را می چیند.نتیجه این عمل گم شدن در درون و بطن است که نهایتی جز نابودی در بر ندارد. اما درباره خود کتاب، این مجموعه دارای 3 بخش است، بخش اول بررسی نفاق و گذری کوتاه بر علل انحطاط جامعه مسلمین است، بخش دوم علل انحطاط جامعه مسلمین را در موردی تاریخی (آندلس) بحث کرده است و در قسمت پیوست ها به مواردی که دارای نوعی ارتباط مفهومی با این مجموعه است پرداخته شده است. همچنین به نظر می رسد "این مجموعه هم برای «خواص»قابل استفاده است وهم برای «عوام»،ولی منظور از این نگارش تنها استفاده عوام است،زیراتنها این طبقاتند که میلی به عدالت وانصاف وخضوعی دربرابرحق وحقیقت درآنها موجود است واگر با سخن حقی مواجه شوند حاضرند خود را با آن تطبیق دهند.. صلاح وفساد طبقات اجتماع دریکدیگر تأثیر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود همانااستوانه دین ونقطه مرکزی مسلمین ومایه پیروزی بردشمن «عامه»میباشند،پس توجه توهمواره به این طبقه معطوف باشد. این،فکرغلطی است از یک عده طرفدارا ن ا صلاح که هر وقت در فکر یک کار اصلاحی می افتند، «زعماء»هرصنف رادرنظرمی گیرندوآن قله های مرتفع درنظرشان مجسم میشود ومی خواهندازآن ارتفاعات منیع شروع کنند. تجربه نشان داده که معمولا کارهایی که از ناحیه آن قله های رفیع آغاز شده ودرنظرهامفیدمی نماید،بیش ازآنم قدارکه حقیقت واثراصلاحی داشته باشد،جنبه تظاهر و تبلیغات وجلب نظرعوام دارد." این قسمت از مقدمه را عینا از مقدمه داستان راستان اثر متفکر شهید استاد مطهری نقل کردم چرا که هدف از جمع آوری این مجموعه از ابتدا آن چه در بالا به آن اشاره شد بوده است لکن به نظرم رسید این مفهوم لایق بیانی جز این بیان نمی باشد.